نمایندگی سیاسیِ زنان در ایران و ترکیه: مطالبهٔ سهمی از قدرت تصمیم‌گیری  (©پس‌زمینه)

[print_link]

/مرور کتاب | زمان مطالعه: 5 دقیقه

نمایندگی سیاسیِ زنان در ایران و ترکیه
مطالبهٔ سهمی از قدرت تصمیم‌گیری

منیژه مرادیان |۱۵ آذر ۱۴۰۳

Background Photo by Hansjörg Keller on Unsplash ©

ISSN 2818-9434

Women’s Political Representations in Iran and Turkey : Demanding a Seat at the Table
Mona Tajali
Edinburgh University Press, 2024
352 p
ISBN 9781474499477

null
flippingbook

دربارهٔ منیژه مرادیان

منیژه مرادیان استادیار مطالعات زنان، جنسیت و تمایلات جنسی در کالج برنارد، دانشگاه کلمبیا است. پژوهش‌های او بر فرهنگ‌های سیاسی دیاسپورای ایرانی در ایالات متحده متمرکز است و تغییرات نسلی در کنشگری فراملی و تولید فرهنگی را در بستر تاریخی روابط ایران و آمریکا بررسی می‌کند.

null

دربارهٔ مونا تجلی

مونا تجلی پژوهشگر جنسیت و سیاست، متخصص در مشارکت و نمایندگی سیاسی زنان در کشورهای مسلمان، با تمرکز تطبیقی ​​بر ایران، افغانستان، و ترکیه است. تحقیقات او شامل تحلیل بسیج فمینیستی علیه ساختارهای مردسالار و همچنین تجربیات نهادینه‌سازی حقوق زنان در بسترهای شبه‌دموکراتیک و غیردموکراتیک است.

نمایندگی سیاسی زنان در ایران و ترکیه: مطالبهٔ‌ سهمی از قدرت تصمیم‌گیری مطالعهٔ مونا تجلی دربارهٔ فعالیت‌ زنان در جهت ارتقای نقش و مشارکت‌شان در سیاست رسمی است.[1] کتاب به‌نحوی بی‌نظیر ایدئولوژی‌ها، راهبردها، و موانع متفاوتی را در سطح فراملی در کنار هم می‌گذارد که زنان باید با آنها دست‌وپنجه نرم کنند تا  در حوزهٔ عمومیِ مردانهٔ نظام‌های انتخاباتی جایی بیابند. برخلاف پژوهشگرانِ دایاسپورای ایرانی که به ایرانِ مدرن می‌پردازند و دامنهٔ تحلیلشان محدود به مرزهای ایران است، تجلی بیش از یک دهه را صرف مصاحبه با زنانی از طیف‌های سیاسی گوناگون در ایران و ترکیه کرده و این جسارت را داشته که به تفاوت‌ها و شباهت‌های پیچیدهٔ‌ این دو کشور بپردازد.

در نگاهی گذرا، به نظر می‌رسد پویه‌شناسی جوامع ترکیه و ایران در جهت‌های متضادی پیش می‌رود: در ترکیهٔ قرن بیست‌ویکم شاهد ظهور احزاب مذهبی و محافظه‌کاری بوده‌ایم که در واکنش به میراثِ اقتدارگرایانه و سکولارِ مدرن‌سازی و سرکوب آزادی مذهبی سربرآورده‌اند. در این کشور، فمینیست‌های مسلمان علیه ممنوعیت حجاب در اماکن عمومی مبارزه‌ای موفق داشته‌اند و شکاف بین زنان فعال سکولار و مذهبی عمیق‌تر شده است. همانطور که تجلی اشاره می‌کند، احزاب مذهبیِ محافظه‌کار پُر از فعالان زنی است که حتی در بالاترین سطوح آنها حضور دارند و تعداد زنان نمایندهٔ مجلس پس از ۲۰۰۲ بيش از چهار برابر شده است (۳). اما در ایران، تعداد نمایندگان زن یک‌سوم ترکیه است (۲۵) و زنان برای کسب حق حجاب‌نداشتن مشغول اعتراضند. از اواخر دههٔ ۱۳۷۰، بخش‌های قابل‌توجهی از جمعیت ایران، با پیشتازی زنان جوان، برای ارتقای دموکراسی و عقب راندن جناح‌های تندرو فشار آورده‌اند و متحمل آزار و اذیت فزاینده‌ای شده‌اند. پس از انتخابات ناسالم ریاست جمهوری در ۱۳۸۸، سرکوب خشونت‌بار جنبش سبزِ اصلاح‌طلب اقشار وسیعی از جامعه را نسبت به جمهوری اسلامی و تفسیرش از اسلام بیگانه و بی‌اعتقاد کرد. در شهریور ۱۴۰۱، پس از مرگ مهسا ژینا امینی در بازداشت پلیس، این بیگانگیِ توده‌ای به شورشی توده‌ای تبدیل شد. مطالبهٔ لغو قانون حجاب اجباری زنان را از اصلاحات به خیزشی انقلابی رساند که خواستار برابری جنسیتی و جدایی سیاست و دین بود. اینک به نظر می‌رسد دوران فعالیت در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی برای ارتقای جایگاه زنان خاتمه یافته است.

کتاب تجلی چارچوب‌های مفیدی را برای درک تلاش‌ زنان در جهت کسب نمایندگی سیاسی در بسترهای اقتدارگرا ارايه می‌کند و نیروهایی را بررسی می‌کند که زنانی را با مواضع ایدئولوژیک متفاوت بر آن می‌دارند برای جلب افکار عمومی و رساندن صدای خود به گوش قدرتمندان راهبردهای گفتمانی مشابهی را به‌کار گیرند. مثلاً زنان سکولار و همچنین مذهبی در ترکیه به‌منظور کسب مشروعیت برای تشکل‌یابی علیه خشونت جنسیتی سراغ گفتمان‌های بین‌المللی فمینیسم و حقوق زنان می‌روند. در مقابل، در ایران که گفتمان حقوق بشر و فمینیسم از نظر دولت مذموم و نشانهٔ غربگرایی است، شاهد کنش‌وواکنش متضادی هستیم و گروه‌های گوناگون زنان در دفاع از قدرت‌گیری سیاسی خود از توجیهات اسلامی استفاده می‌کنند. تجلی به‌رغم اینکه اذعان می‌کند مشارکت زنان در قدرت ضامن کسب «دستاوردهای فمینیستی» نیست (۲۱)، خلاقیت و پشتکار قابل‌توجه گروه‌های گوناگون زنان را در تلاش برای کسب قدرت سیاسی در ایران و ترکیه نشان می‌دهد. تحلیل او با تمرکز روی برهم‌کنشِ فعالان و ساختارهای سیاسیِ رسمی، مانند احزاب و انتخابات، نشان می‌دهد گروه‌های ناهمسو و به‌لحاظ ایدئولوژیک واگرا گاه حمایت از نامزدهای زن را در انتخابات بیشتر به‌صلاح می‌دانند. اینکه زنان در ترکیه و ایران بخش بزرگی از رأی‌دهندگان را تشکیل می‌دهند و خود را سوژهٔ سیاسی شایستهٔ قدرت تصمیم‌سازی می‌دانند، نتیجهٔ منازعه‌ای با محوریت بدن و وضعیت حقوقی زنان است که عمرش به درازای یک قرن ملت‌سازی مدرن در این دو کشور است.

کلنجار رفتن تجلی با جزئیات این دورهٔ نسبتاً طولانی از تاریخ مدرن ترکیه و ایران در ارتباط با حقوق زنان، و نیز توجه‌اش به هویت‌های چندگانهٔ زنان از وجوه ارزشمند پژوهش او است. او بینش‌های مصاحبه‌شوندگان کثیرش را، شامل نمایندگان سابق مجلس در ایران و فمینیست‌های برجستهٔ مسلمان در ترکیه، با ما به اشتراک می‌گذارد تا دریابیم که دوتاییِ سکولار-مذهبی تا چه حد غیرقابل‌اتکا است و پرسش‌هایی را ناظر بر سیاست فمینیستی پیش می‌کشد. از جمله اینکه اگر، بنا به استدلال تجلی، خصومت شدید بین زنان مرتبط با احزاب مذهبی و زنان مرتبط با احزاب سکولار، و نیز سرکوبِ همچنان جاریِ احزابِ چپِ کرد، مانع از ظهور یک جنبش فمینیستی متحد در ترکیه شده است، مبنای اتحاد مدافعان افزایش نمایندگی سیاسی زنان چه می‌تواند یا باید باشد؟ فمینیست‌ها در قبال زنانی که صریحاً مخالف فمینیسم‌اند، مانند زنان محافظه‌کار مذهبی در مجلس ایران، چه موضعی باید داشته باشند که در عین حال فرصت‌های موجود برای مشارکت در ادارهٔ کشور را از دست ندهند؟ در حال حاضر در ایران که اکثر مردم خواستار سرنگونی حکومت‌اند، چه شکل جدیدی از حکومت می‌تواند آزادی جنسیتی و جنسی را برای جوانان کشور به ارمغان آورد؟– جوانانی که خودِ شکلِ زندگی‌شان نبرد برای کسب آن آزادی‌ها است. تجلی تنش‌های بین سیاست‌های فمینیستی و حضور نمادین زنان در قدرت، بین اصلاحات و همدستی، و بین نسخه‌های سکولار و مذهبی اقتدارگرایی پدرسالار را با دقت فراوان بررسی می‌کند. پژوهشِ او الگویی است برای فراتر رفتن از محدودهٔ شمال جهانی در مطالعاتِ فمینیستیِ فراملی و پرداختن به جنوب جهانی، به‌ویژه در بافتار منطقه‌ای غرب آسیا. این کتاب برای علاقمندان به فهم تغییر و تحولات و شکل‌های متنوعِ سیاست‌ورزیِ زنان برای کسب قدرت در کشورهای غالباً مسلمان مفید و حتی لازم است.

پانوشت‌ها

  1. این مطلب ترجمه‌ای است از: Moradian, Manijeh. 2024. “Book Review:Women’s Political Representation in Iran and Turkey: Demanding a Seat at the Table.” Signs: Journal of Women in Culture and Society 49 (2): 501–3. https://doi.org/10.1086/726653
[print_link]

نظرات بسته شده است.

This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish. پذیرفتن ادامه

Privacy & Cookies Policy