سرآغاز

[print_link]

سرآغاز

انقلاب ۱۳۵۷ را می‌توان مهمترین موضوع تحقیق و تالیف دربارهٔ ایران در مراکز ایرانشناسی جهان و حتی علوم اجتماعی ایران تلقی کرد.  شمارهٔ اول مجله را به معرفی و بررسی چند کتاب تحلیلیِ جدید در این حوزه اختصاص داده‌ایم چرا که مفهوم انقلاب در جنبش‌های اجتماعیِ اخیر ایران دوباره مورد توجه قرار گرفته و پشیمانی از انقلاب برای بخشی از جمعیت جای خود را به رؤیای انقلاب تازه‌ای داده تا بتواند وضعیت سیاسی و اجتماعی را در نظام کنونی به‌طور اساسی دگرگون کند. قصد داریم بر کتاب‌های تازه دربارهٔ انقلاب ۵۷ تأمل کنیم و پرسش‌ها و یافته‌های جدید آنها را دریابیم و تنوع و تکثر دیدگاه‌ نویسندگان و اختلافف نظرات آنها را بشناسیم. ضمن اینکه برخی کتاب‌هایی را که به تغییر شرایط انقلاب در قرن بیست‌ویکم پرداخته‌اند معرفی کنیم.

تقریباً همهٔ کتاب‌هایی که در این شماره مرور می‌شوند در دههٔ اخیر منتشر شده‌اند و پرسش‌های قدیم مربوط به انقلاب ایران را، از جمله ویژگی‌هایی که انقلاب ۱۳۵۷ را از انقلاب‌های دوران خود متمایز می‌کند، با منابع جدید و یا از دیدگاه‌های تازه‌ بررسی کرده‌اند. در این شماره یک مطلب در بخش مقاله داریم، دو کتاب در بخش مرور تألیفات علوم اجتماعی ایران، چهار کتاب در بخش مرور کتاب‌های ایرانشناسی در جهان، و چهار مرور بر کتاب‌هایی که به مقایسهٔ تجربهٔ انقلاب‌های قرن جدید با انقلاب‌های قرن بیستم، از جمله انقلاب ایران، می‌پردازند. این شماره علاوه بر مرور کتاب‌هایی که برای مجله نوشته شده‌اند حاوی چند مرور است که قبلاَ در مجلات دیگر به چاپ رسیده‌اند که به دلیل اهمیتشان برای خوانندهٔ فارسی‌زبان ترجمه‌شان را منتشر کرده‌ایم.

اعظم خاتم در مقالهٔ «بازخوانی انقلاب ۱۳۵۷ در گذر زمان» نگاهی می‌کند به هفت مقالهٔ مرور ادواری دربارهٔ کتاب‌های انقلاب ایران که ۲۰ کتاب مهم آکادمی ایرانشناسی را در طول سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۸ بررسی کرده‌اند. از نظر او، انقلاب ایران به دلیل رهبری روحانیت و سرنگونی نظامی که ظاهراً بسیاری از شرایط و عوامل دوام و بقای خود را در اختیار داشت غیرمنتظره و نامتعارف تلقی شد و توجه محققان زیادی را به خود جلب کرد.  به تعبیر خاتم، محققانی که انقلاب ۵۷ را از دریچه‌های متفاوت بررسی کرده‌اند بر یکی از ویژگی‌های چهارگانهٔ آن تأکید می‌کنند: احیای ایدئولوژیک «هویت اسلامی»، تضادهای اجتماعی و طبقاتی ناشی از توسعهٔ ناموزون سرمایه‌داری و استبداد سیاسی، ظهور نوعی مدرنیتهٔ بدیل معنوی در مقابل مدرنیتهٔ استعماری؛ و سرانجام، برآمدن جنبشی انقلابی با تأثیرات فراوان بر مردم عادی. او با تأکید بر اهمیت این دستهٔ آخر از کتب مربوط به انقلاب ۵۷ برای شناخت سیاست ایران در آینده بحث خود را خاتمه می‌‌دهد.

بهرنگ صدیقی در بررسی بازگشت به افق انقلاب: بررسی گفتمانی تحولات اجتماعی و سیاسی معاصر نوشتهٔ غلامرضا کاشی (۱۳۹۹) کتاب را از منظر به‌کارگیریِ رویکرد زبانی به سیاست و تحلیل تحولات گفتمانی در صحنهٔ سیاسیِ ایران از دورهٔ پهلوی تا امروز مهم می‌داند. صدیقی اما بحث کاشی دربارهٔ تحولات گفتمانیِ سیاست را در نهادهای وابسته به حکومت پهلوی و اپوزیسیون آن و همچنین تفوق یافتن گفتمان‌ اسلامی بر گفتمان‌های رقیب در دورهٔ قبل از انقلاب شتابزده و غیرمستند می‌داند که کمکی به توضیح برآمدنِ روحانیت به رهبری انقلاب نمی‌کند. صدیقی بازگشت به روایتِ نوشریعتی از اسلام را هم راهگشای سیاست آینده نمی‌داند و اشارهٔ کاشی را به مفاهیمی چون اسلام «چندصدایی» که مضمون پروژهٔ اصلاح‌طلبی بوده است و ارجاع به «عام‌گرایی» در اسلام به‌روایت کسانی چون طالقانی نشانهٔ فقدان تأمل مفید و مؤثرِ مؤلف دربارهٔ مخاطرات عظیم ادغام دین و دولت در جمهوری اسلامی دانسته است.

سینما فاجعه؛ شش گزارش دربارهٔ آدم‌سوزی در سینما رکس نوشتهٔ علی نیکونظر (۱۳۹۹) از  چند جوان مذهبی می‌گوید که در مرداد ۱۳۵۷ برای تقویت روحیهٔ انقلابیِ شهرشان، آبادان، تصمیم می‌گیرند سینمایی را آتش بزنند. حمیدرضا یوسفی این کتاب را به‌دلیل پژوهش آرشیوی و میدانیِ وسیع نویسنده دربارهٔ گوشه‌ای از تاریخ اجتماعیِ انقلاب در شهر آبادان اثری مهم در حوزهٔ تاریخ‌نگاری انقلاب می‌داند. از نظر او، روایت این فاجعه از چهار منظر ساختاربندی جذابی به کتاب می‌دهد که عبارتند از: روایت جوان مسلمانی که برای انقلاب مرتکب جنایت می‌شود؛ عکس‌العمل مقامات محلیِ آبادان قبل از انقلاب که درصدد رفع‌و‌رجوع سریع واقعه‌اند؛ روایت انقلابی که مجرم می‌تواند در گوشه و کنار آن پناه بجوید اما ناگزیر است صدای خانواده‌های دادخواه را هم بشنود؛ و سرانجام روایت دادگاه سال ۱۳۵۹ که نه اصل جرم که مجرم را محاکمه و به اعدام محکوم کرد.

مرور فاطمه صادقی بر کتاب فوکو در ایران: انقلاب اسلامی پس از روشنگری به قلم بهروز قمری‌ تبریزی (۱۳۹۸/۲۰۱۶)، ضمن اشاره به اهمیت کتاب در تشریح رویکرد فوکو به انقلاب و ایجاد چشم‌اندازی برای نظارۀ آن بیرون از چارچوب‌های گفتاریِ اروپامحور دربارهٔ قدرت و سیاست، برداشت‌ فوکوییِ نویسنده را از اینکه روحانیون قصد نداشتند حکومت اسلامی برپا کنند، پاسخ فوکو به نقدهای فمینیستی دورانش، و همین‌طور ارزیابی قمری را از تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری در ۱۳۵۷ نقد می‌کند.

مرور پیمان جعفری بر کتاب انقلاب آرام ایران: سقوط دولت پهلوی نوشتهٔ علی میرسپاسی (۲۰۱۹) ابتدا به موضع انتقادیِ نویسنده در قبال تئوری‌پردازان پسااستعماری می‌پردازد و اینکه ایدهٔ غربزدگی را نه ایده‌ای «اصیل» و «محلی» که نتیجهٔ «گردش وسیع‌تر سنت‌های فکریِ» هایدگر و کُربن در ایران حتی در میان متفکرانِ حکومت پهلوی می‌داند. جعفری امکان تفسیر «بوم‌گرا»، «رمانتیک»، و ضدسرمایه‌دارانه را از این مفهوم منتفی نمی‌داند اما راه آن را در این کتاب بسته می‌بیند.

کتاب روزهای انقلاب: چطور زنان یک روستا در ایران انقلابی شدند نوشتهٔ‌ مری ایلین هگلند (۱۳۹۷/۲۰۱۴) موضوع نارضایتی از مدرن‌سازیِ نابرابر و فرهنگ طایفه‌کِشی را در فضایی روستایی و پیوند یافتن اهالیِ آن را به انقلاب بررسی‌ می‌کند. نوید فوزی در مرور این کتاب مثال‌های قوم‌نگارانهٔ هگلند را در تشریح رویکرد سکولارِ روستائیان به انقلاب مهم می‌داند.

نغمه سهرابی مرورِ کتاب شهلا طالبی، ارواح انقلاب، احیای خاطرات زندان زنان (۲۰۱۱) را با توصیف فضایی پردلهره‌ آغاز می‌کند که تماشای اعترافات اجباری زندانیان در نوجوانی از تلویزیون در او ایجاد می‌کرد. او گرچه کتاب طالبی را از سایر خاطرات زندان به دلیل آموزش آکادمیک نویسنده متمایز می‌کند، تلاش او را برای گشودن دریچه‌ای تازه به فهم زندان و مجازات همواره موفق نمی‌داند.

جیانی دِل پانتا در مرور کتاب انقلاب بدون انقلابیون: معنابخشی به بهار عربی نوشتهٔ آصف بیات (۱۴۰۲/۲۰۱۷)، که اخیراً نسخه فارسی آن با جرح‌و‌تعدیل بخش‌های مربوط به مقایسهٔ انقلاب‌های عربی با انقلاب سال ۵۷ ایران منتشر شده، معتقد است با اینکه پاسخ‌های موجود دربارهٔ نتایج انقلاب‌های عربی برای برپاییِ دموکراسی در این کشورها مبهم و حتی سردرگم کننده‌اند، تأکید آصف بیات بر غیرعادی بودن این انقلاب‌ها چارچوبی برای فراتر رفتن از دوگانهٔ پیروزی یا شکست به‌دست می‌دهد. پانتا به‌ویژه بر ارزیابی بیات از انقلابیون عرب مبنی بر اینکه «به‌لحاظ جنبش و بسیجِ توده‌ای انقلابی بودند اما در استراتژی و چشم‌اندازِ تغییرْ اصلاح‌طلب» تأکید می‌کند.

متن بعدی‌ای که در این شماره آمده شامل مباحثه‌ای قلمی است بین شامیران ماکو و ولنتین مقدم با جیمی الینسون دربارۀ کتاب‌هایشان، عصر ضدانقلاب: دولت و انقلاب در خاورمیانه نوشتهٔ جیمی الینسون و بعد از قیام‌های عربی: پیش‌روی و رکود در خاورمیانه و شمال افریقا نوشتهٔ شامیران ماکو و ولنتین مقدم، که با پاسخ نویسندگان کتاب‌ها همراه بود. پرسش محوریِ این مباحثه این است که آیا جنبش‌های بهار عربی را با توجه به تعاریف رایج اصولا می‌توان انقلاب نامید و شکست آنها را پیروزی ضدانقلاب و سلطه آن بر عصر کنونی تعبیر کرد. الینسون با پاسخ مثبت به این پرسش معتقد است در تحلیل علل شکست انقلاب‌ها به وضعیت نیروهای ضدانقلاب، از جمله ظرفیت‌ گفتمانی، توان خدماتی و ایجاد زیرساخت‌های اجتماعی، و قدرت سرکوب آنها با تکنیک‌های جدید برای منفعل‌سازیِ انقلابیون توجه نشده است. ماکو و مقدم در مقابل تأکید می‌کنند که آنها، همچون آصف بیات، فقدان ایدئولوژی انقلابی و برنامه‌ برای تغییر روابط قدرت و برپاییِ نظم جدید را علت اصلی شکستِ جنبش‌های انقلابی و عدم فراروی آنها به مرحله انقلاب می‌دانند.

مباحث این شماره را با مرور کتابی تحلیلی دربارهٔ انقلاب‌های قرن بیست‌ویکم به پایان برده‌ایم. سیدنی تارو در مرور کتاب کالبدشکافی‌ انقلاب، نوشتهٔ جـرج لاوسُن، ابتدا روش‌شناسی لاوسُن را در بررسی شرایط بروز و پیروزی انقلاب‌ها بر اساس رویکرد رابطه‌‌ای، مفهوم رابطۀ بین‌اجتماعی، و «پیکربندی علّیت» شرح می‌دهد. از نظر او، مقایسه‌های دوتایی نامتعارفِ نویسنده از این نظر مهم است که شباهت شرایطِ پیروزی را نه در انقلاب‌های شبیه به‌هم که در انقلاب‌های کاملاً متفاوت با هم پیدا می‌کند. لاوسُن سطح پایین همبستگی نخبگان را به‌ویژه در دستگاه سرکوب و همچنین ظرفیت مخالفان را برای ایجاد نوعی ائتلاف انقلابیِ منسجم دو شرط اصلی برای پیروزی انقلاب‌ها می‌داند. او گرچه شرط اول را همچنان برقرار می‌داند، معتقد است شرط دوم به دلیل سست شدنِ «ملاط ایدئولوژی‌های انقلابی» که همبستگی برای برپاییِ نظم اجتماعی بعدی است دیگر به‌دشواری فراهم می‌شود و از اینجا است که، به تعبیر تارو، بحث لاوسُن دربارهٔ انقلاب‌های «مذاکره‌‌ای» و اینکه شانس و دامنهٔ این نوع انقلاب‌ها چقدر فراهم است مهم می‌شود. برای تارو رویکرد مبتنی بر رابطهٔ بین‌اجتماعی، تاریخ‌گرا، و رابطه‌ایِ لاوسُن به انقلاب‌ها از این جهت هم مهم است که نویدبخش گونهٔ جدیدی از نظریه‌پردازی دربارهٔ انقلاب است که انقلاب را در حوزهٔ کلیِ سیاست مبارزه‌جو بررسی می‌کند.

Coverpage-GlobIS-1,1-Farsi
[print_link]

نظرات بسته شده است.

This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish. پذیرفتن ادامه

Privacy & Cookies Policy