تعدی‌های شایسته: کنشگری زنان راست مذهبی در اسرائیل و فلسطین  (©پس‌زمینه)

[print_link]

/مرور کتاب | زمان مطالعه: 9 دقیقه

تعدی‌های شایسته
کنشگری زنان راست مذهبی در اسرائیل و فلسطین

موتی اینباری،۱۵ آذر ۱۴۰۳

© Background Photo by Anton Sobotyak on Unsplash

ISSN 2818-9434

Righteous Transgressions: Women’s Activism on the Israeli and Palestinian Religious Right
Lihi Ben Shitrit
Princeton University Press, 2016
282 p
ISBN 9780691164571

null
null

دربارهٔ لیهی بن‌شطریت

لیهی بن‌شطریت مدیر مرکز تاوب برای مطالعات اسرائیل و  استاد مطالعات اسرائیل در دپارتمان مطالعات عبری و یهودیت دپارتمان اسکربال است. تحقیقات او بر تقاطع جنسیت، مذهب، و سیاست در خاورمیانه متمرکز است. او دارای مدرک دکتری، دانشوری، و کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه ییل و مدرک کارشناسی در مطالعات خاور نزدیک از دانشگاه پرینستون است.

مطالعهٔ جنبش‌های مذهبیِ محافظه‌کار تاکنون بیشتر بر ساختار مردانه و مردان در موقعیت رهبری‌شان متمرکز بوده و پژوهش‌های انگشت‌شماری دربارهٔ مشارکت زنان در آنها انجام شده است.[1] تعدی‌های شایسته: کنشگری زنان راست مذهبی در اسرائیل و فلسطین نوشتهٔ لیهی بِن شِطریت با روایت داستان زنان در چهار جنبش مهم در اسرائیل و فلسطین دانش ما را در این موضوع گسترش می‌دهد.

عنوان کتاب در چند کلمه به ما می‌گوید مشارکت زنان در این جنبش‌ها پدیده‌ای متناقض‌نما است چرا که ضمن اقدامی شایسته‌‌ از راه درست و منطبق با اصول ارتدوکس تعدی می‌کنند. بن‌شطریت با بررسی چهار جنبش یهودی و مسلمان، ایده‌ای مشترک را در اسلام و یهودیت معرفی می‌کند: «اِباحهٔ گناه»[2]. این یعنی دینداران در دوره‌های تاریخیِ گوناگون جابه‌جا کردنِ مرزهای مُحرّمات را چنین توجیه کرده‌اند که وضعیت‌های استثنائی نیازمندِ تمهیداتِ استثنائی است و بنابراین در مقاطعی اقداماتی که چه‌بسا با نظر به احکام دین ممنوع باشند واجب می‌شوند. نکتهٔ جالب‌توجه اینکه بن‌شطریت نشان می‌دهد بسیاری از پیروان این جنبش‌های ارتدوکس معتقدند دقیقاً در چنان دوران دشواری زندگی می‌کنند که لازمه‌اش فراتر رفتن زنان از نقش‌شان در زمان‌های «عادی» است. بنابراین اینک زنان مجاز شده‌اند نقش مهم‌تری در مبارزات ایفا کنند.

کتاب به جنبش‌های وطن‌گیرانِ یهودی،[3] شاس[4] که از یهودیان مِزراحی در اسرائیل‌اند، حرکت اسلامی در اسرائیل، و حماس در فلسطین پرداخته است. این تحقیق بر اساس مشاهدهٔ‌ مشارکتی در سه جنبش از چهار جنبش فوق (چون محقق نمی‌توانست در فعالیت‌های حماس مشارکت کند) و بررسی منابع اولیه انجام شده است. تعدی‌های شایسته از پژوهشی دقیق و جامع بهره می‌برد و کمک مهمی به دانش ما دربارهٔ این جنبش‌ها می‌کند که گرچه بازیگران اجتماعی-سیاسی مهمی در اسرائیل و فلسطین‌اند از بسیاری جهات مطالعه‌نشده و ناشناخته مانده‌اند.

نویسنده این جنبش‌ها را دو دسته می‌داند. در یک طرف «ملی‌گراییِ مذهبی» قرار داد که معطوف به بیرون است و تأکیدش بر مبارزه با دشمن خارجی است. این گرایش در جنبش‌های وطن‌گیران و حماس مشاهده می‌شود. دستهٔ دیگر جنبش‌هایی‌اند که ماهیت «تبشیری»[5] دارند که معطوف به درون‌اند و در درجهٔ نخست به‌دنبال گسترش دینداری در داخل اجتماعات خود هستند. شاس و حرکت اسلامی از مصادیق این جنبش‌هایند. نتیجه‌گیری اصلی کتاب این است که آن جنبش‌های مذهبی که به سیاست ملی‌گرایانه اولویت می‌دهند زنان را با ابزارهایی گفتمانی تجهیز می‌کنند که با کمک‌شان می‌توانند شکل‌هایی از مشارکت سیاسی‌ را برای خود مجاز بدانند و ترویج کنند که درواقع با ایدئولوژیِ جنسیتیِ جنبش مغایرت دارند. بنابراین، ادعا می‌کنند که زنان به‌دلیل مبارزهٔ ملی باید مجاز باشند در حوزهٔ عمومی مبادرت به انجام کارهایی کنند که در شرایط دیگر غریب، نامتعارف، و حتی نانجیبانه یا افراطی تلقی می‌شوند. از سوی دیگر، در جنبش‌هایی که عمدتاً به فعالیت‌های تبشیری می‌پردازند، رفتارهای ناهمسوی زنان با ایدئولوژی جنسیتیِ حاکم چندان مقبول نیست.

فصل دوم کتاب شِمایی از این چهار جنبش و وجوه مشترکشان ارائه می‌کند. در این فصل می‌بینیم که هر چهار جنبش به احکام دینی خود پایبندند و تعهد دارند که دولت و ملت خود را مذهبی‌تر کنند. تقسیم کار جنسی در همهٔ آنها به این نحو است که مهم‌ترین وظیفهٔ زن مادری و مراقبت است و مردان بر فضای عمومی مسلطند و رهبری دینی را در اختیار دارند. هر چهار جنبش آموزشِ عرفی و اشتغال زنان را برای حمایت از خانواده تشویق می‌کنند و در ضمن، نجابت را برای زنان مهم می‌دانند و نظر خوبی نسبت به فمینیسم ندارند.

این فصل زمینه‌های اجتماعی و تاریخیِ هر یک از جنبش‌ها را توصیف می‌کند و ایدئولوژی جنسیتی‌شان را شرح می‌دهد. در جنبش وطن‌گیران یهودی از زنان انتظار می‌رود مأمنی یهودی برای خانواده‌ای پرجمعیت فراهم کنند. فشار مراقبت و مادری از آرمان ملّی جدا نیست و زنان موظف به بازتولید زیستیِ ملت‌اند و زهدانِ زن سلاحی است در مبارزه برای کسب برتریِ جمعیتی. حرکت اسلامی نیز در اسرائیل معتقد به تعیین حد و مرز بین نقش‌های زنانه و مردانه است و ضمن حمایت از پیشرفت شغلی زنان، نمی‌خواهد زنان «غربی» شوند. آماری که بن‌شطریت ارائه می‌کند روند روبه‌رشدِ آموزش زنان را نشان می‌دهد، اما سخنگویان حرکت اسلامی تأکید می‌کنند زنان نباید هنجارهای مذهبی را نادیده بگیرند. شاس نیز مانند حرکت اسلامی بر تفکیک جنسیتی و اهمیت نجابت تأکید دارد. به نظر آنها فمینیسم تلاشی برای مغشوش کردن مرزهای جنسیتی است و ضمن اینکه با آموزش و اشتغال زنان موافقند، رفتارهای زنانه و مردانه به‌وضوح تفکیک شوند. حماس نیز از این ایده که زن بازتولیدکنندهٔ زیستیِ ملت است پشتیبانی می‌کند و آن را در منشورش گنجانده است. در ضمن، تحصیل و اشتغال زنان را تا جایی که تعاملات بین دو جنس تحت نظر باشد تشویق می‌کند.

فصل سوم کتاب شکلی را که فعالیت زنان در این جنبش‌ها به خود گرفته بررسی می‌کند. بن‌شطریت می‌گوید در این جنبش‌ها خدمت ویژه‌ای که فقط زنان می‌توانند به جنبش کنند مادری و خانه‌داری است. بنابراین، در اجتماعاتِ وطن‌گیران زنان را بسیار محترم می‌دارند چون بدون همیاری و فداکاری آنها زندگی در شهرک‌ها پایدار نخواهد بود. از این منظر، زنان در تلاش برای تحقق اهداف ملی دوشادوش مردان‌‌اند. همیاری اصلی زنان در حرکت اسلامی در زمینه‌های گسترش تقوا، ارائهٔ خدمات اجتماعیِ خیریه، و تدارک برنامه‌هایی برای تقویت انسجام اجتماعی است. از دیگر فعالیت‌های شایان ذکر زنان، آموزش حفظ قرآن به دختران و زنان در سنین گوناگون و ارائه درس‌های قرآن است. از نظر شیخ صرصور، یکی از رهبران حرکت اسلامی، نقش زنان بازتابِ هدف وسیع‌تر حرکت برای گشودن «راه سوم» بین سنت‌گرایی و غربی‌شدن است— راهی که ضمن حفاظت از سبک زندگی اسلامی مدافع آزادی‌های بیشتر برای زنان است. بن‌شطریت می‌گوید زنانِ وابسته به جنبش شاس مبتکران اصلیِ آموزش حرفه‌ای حَریدی[6] بوده‌اند که ازجمله شامل مؤسسه‌های مارگالیت[7] است که به دانشجویان کم‌درآمد آموزش‌های دانشگاهی و حرفه‌ای ارائه می‌دهند و همچنین برپاییِ یک آموزشگاه حریدی برای توسعهٔ آموزش زنان. حماس نیز از شبکهٔ آموزشی‌اش برای ارتباط گرفتن با مادران و پدران و نشر پیام‌های مذهبی استفاده می‌کند. حماس مؤسساتی برای حفظ قرآن تأسیس کرده که کارگاه‌های آموزشی برای زنان نیز برگزار می‌کنند. تشويق زنان به مسجد رفتن، دریافت آموزش‌های مذهبی، و پذيرش سبك زندگیِ پرهيزكارانه‌تر از محورهای فعالیت حماس بوده است. حماس تأکید می‌کند زنان باید پشت مردانِ خویشاوند خود که درگیرِ مقاومت و مبارزه با دشمن‌اند بایستند. زن با مراقبت از خانه و فرزندان شوهرش را آزاد می‌کند تا بر مبارزهٔ ملی متمرکز شود.

فصل چهارم که به اعتراضات زنان می‌پردازد برای من جالب‌ترین فصل است. در تمام جنبش‌هایی که در کتاب بحث شده، استقبال از کنشگریِ زنان با ارجاع به ویژگی‌های مادرانه، پرورشی، و عاطفی زنان توضیح داده می‌شود. جالب اینکه بن‌شطریت نشان می‌دهد زنان چون به آرمان ملی خدمت می‌کنند، صالح و شایسته دانسته می‌شوند. تمام ملت باید به خدمت مبارزهٔ ملی درآیند. بنابراین، نادیده گرفتن موقتِ مرز بین امور مذهبی و عرفی از طریق تعدی‌های زنان راهبردی است که آرمان ملی را بیشتر تقویت می‌کند تا تضعیف. بنابراین در اعتراضات عمومی که ممکن است به درگیری فیزیکی با پلیس، کش‌مکش، و دستگیری بینجامد، فعالان زنِ وطن‌گیران می‌توانند شرکت داشته باشند. این گونه اعتراضات رایج است. در حالی که در چارچوب‌های ارتدوکس زنان مجاز نیستند مردان را لمس کنند و بنابراین چنین رویه‌ای در آنها مایهٔ سردرگمی است. فعالان زن با مهم‌تر دانستنِ دفاع از سرزمین اسرائیل نسبت به هنجارهای نجابت این رویه را توجیه می‌کنند. استدلال آنها این است که گرچه زنان در زمان صلح باید نجیب و متواضع باشند، در مواقع اضطراری آنها هستند که مبارزه را به پیش می‌برند.

حرکت اسلامی در اسرائیل دفاع از مسجدالاقصی را در برابر تهدید یهودیان یکی از مؤلفه‌های مهم هویت خود می‌داند و زنان نقش بارزی در تأمین این خواسته دارند. به‌گفتهٔ بن‌شطریت، هزاران زن در کارزار شاخهٔ شمالیِ حرکت اسلامی با عنوان «الاقصی در خطر» شرکت می‌کنند. زنان اعتراض می‌کنند و حتی سعی می‌کنند مانع ورود گروه‌های یهودی‌ای شوند که قصد دارند در محوطهٔ‌ مسجدالاقصی یا همان کوه معبد نماز بخوانند. وقتی این گروه‌ها با محافظت پلیس اسرائیل قصد ورود به محوطه را دارند، زنان که در نزدیکی ورودی‌ها تجمع کرده‌اند فریاد الله اکبر سرمی‌دهند، به دروازه‌های فلزی می‌کوبند، و با پلیس‌ و سربازان درگیر می‌شوند. زنان حماس از ایدئولوژی ملی‌گرایی برای توجیه فعالیت‌های عمومیِ متمردانه‌تر استفاده می‌کنند. در این خصوص، بن‌شطریت مثال ریم الریاشی را می‌آورد که در ۲۰۰۴ اولین زنی از حماس بود که به عملیات استشهادی اقدام کرد. او که مادر دو فرزند بود، خود را در ایست بازرسی اِرِز منفجر کرد و چهار سرباز اسرائیلی را کشت و ده‌ها نفر را مجروح کرد. تا آن زمان حماس با جهاد زنان مخالفت می‌کرد زیرا آن را در تضاد با نقش‌های جنسیتی سنتی می‌دید. حماس برای اینکه عمل حرامی را مباح کند به فتوای شیخ یوسف قرضاوی در قطر متوسل شد که عملیات استشهادی را استثنائاً در فلسطین مجاز دانست. او در فتوایش استدلال کرد که مورد فلسطین مستلزم تعلیق موقت حرام بودن خودکشی است که یعنی ضرورت می‌تواند امری ممنوع بدل به امری مجاز کند. الریاشی در آخرین پیامش پیش از شهادت از مردان فلسطین انتقاد کرد و با به چالش کشیدن مردانگی‌شان گفت که قصور مردان و خطر بزرگی که ملت را تهدید می‌کند او را واداشته تصمیمی عاجل بگیرد و همچون مردی حقیقی جانش را در راه جهاد تقدیم کند. به‌تعبیر او، فریضهٔ جهاد بر وظایف مادری رجحان دارد و شهادت او مایهٔ افتخار فرزندانش خواهد بود. قرضاوی پس از مرگ او فتوایی صادر کرد که شرکت زنان را در عملیات انتحاری مشروع اعلام کرد و به‌نام مبارزهٔ ملی، ضرورت حُجب را برای زنانِ مبارز به‌خاطر اقتضائات اجتماعیِ مهم‌تر موقتاً معلق کرد. در مورد شاس که درگیر مبارزهٔ ملی نیست، مسئولیت محوریِ زنان حفظ مرزهای امور عرفی و مذهبی و همچنین نقش‌های جنسیتی و حُجب است. بن‌شطریت نتیجه می‌گیرد در غیاب دغدغهٔ ملی‌گرایانه یا جماعت‌گرایانه نمی‌توان چنین مرزهایی را نادیده گرفت.

فصل پنجم کتاب به نمایندگی‌ زنان در احزاب سیاسی می‌پردازد. این فصل نشان می‌دهد که میزان نمایندگی‌ زنان در وطن‌گیران و حماس از دو جریان دیگر بالاتر است. بن‌شطریت توضیح می‌دهد که در جنبش‌های ملی-مذهبی قرار گرفتن زنان در نقش‌های رهبری را در قالب استثنائی توضیح می‌دهند که به‌خاطر مبارزهٔ ملی لازم است. این جنبش‌ها همچنین باید زنان را در جایگاه‌های استراتژیک و مشاهده‌پذیر قرار دهند تا افراد بیرونی را به جمع حامیان حزب جذب کنند. زنان در ۲۰۱۰ در شهرک‌ها تقریباً ۱۳ درصد از کرسی‌های نمایندگی را در شوراهای محلی در اختیار داشتند که در مجموع نزدیک است به نرخ حضور زنان در شوراهای محلی در سرتاسر اسرائیل. حزب خانهٔ یهود[8] در کنسِت که مدعی نمایندگی وطن‌گیران است حتی دو نمایندهٔ زن را در فهرست کنست خود قرار داد. در ستاد حرکت اسلامی در اسرائیل تاکنون هیچ زنی جایگاه مدیریتی نداشته است، گرچه زنان در موارد متعدد در سطوح محلی به نمایندگی رسیده‌اند و موقعیت بالای زنان نیز با ارجاع به اقتضائات ملی یا اجتماعی توضیح داده می‌شود. حرکت اسلامی گرچه با مشارکت سیاسی زنان مخالفتی ندارد، موانع زیادی برای آن در این جنبش وجود دارد. اعضای این جنبش معتقدند زنان علاقهٔ چندانی به قدرت سیاسی ندارند و این باعث می‌شود آنها در اولویت نباشند. حرکت اسلامی نامزدهای زن را فقط در مناطقی وارد فهرست می‌کند که در فهرست‌های دیگر هم آمده‌ باشند. بن‌شطریت توضیح می‌دهد که برای اینکه این جنبش زنان را نامزد کند باید جو پذیرش زنان در منطقه وجود داشته باشد. شاس هم هرگز زنی را در فهرست نامزدهایش در انتخابات محلی یا ملّی وارد نکرده است. به نظر آنها، زنِ شجاع بهتر است کدبانو باشند تا سیاستمدار. زنان ممکن است جایگاه بارزی در جنبش کسب کنند، همچنین حضورشان در روند انتخابات و موفقیت آن اهمیت دارد، اما به‌لحاظ حضور زنان در احزاب این جنبش ارتجاعی‌ترین مورد در بین دیگر جنبش‌ها است.

برای من، مورد حماس شگفت‌‌آورترین بود. زنان حماس در سطوح پایینِ نمایندگی نامزد شده‌اند، مثلاً در تشکل‌های دانشجویی، اتحادیه‌های کارگری، شوراهای محلی، و در حزب اسلامی نجات در ۱۹۹۵ که عمر کوتاهی داشت. قانون انتخابات فلسطین سهمیه‌ای را برای زنان در هر شورای محلی در نظر گرفته است و در سطح ملی نیز احزاب را ملزم کرده که یکی از سه نامزد عالی‌شان زن باشد. حماس به الزامات سهمیه‌بندی پایبند بوده و زنان را در فهرست‌های محلی و ملی قرار داده است. علاوه بر این، زنان حماس اظهار کرده‌اند که نامزدی سیاسی‌شان را انجام وظیفه‌ای می‌دانند که بر عهده‌شان گذاشته شده است. حماس نیز گنجاندن زنان را در فهرست‌های انتخاباتی نوعی تبعیت از ارزش‌های اسلامی می‌دانند.

بن‌شطریت در نتیجه‌گیری به تناقض دیگری اشاره می‌کند. اینکه در جنبش‌های ملی و مذهبی مانند حماس و وطن‌گیران که زنان درگیرتر و مرئی‌تر هستند، فعالیت آنها به‌عنوان تلاشی برای محدود کردن آزادی و انتخاب‌های زنان توضیح داده می‌شود، نه گسترش آنها، و تعدی‌های زنان صرفاً تمهیدی عاجل قلمداد می‌شود. از سوی دیگر، در شاس و شاخهٔ جنوبیِ حرکت اسلامی به حداقل رساندن کنشگری زنان عین آزادی و عاملیت دانسته می‌شود، گویی که خود زنان گوشه‌گیری را انتخاب کرده‌اند.

من در این موردِ آخر با بن‌شطریت مخالفم. او در کتاب داستان زنی شاسی را آورده است که شوهرش به او دستور داده که به‌جای کلاه‌گیس چارقد سر کند. زن ابتدا فکر می‌کند لابد زشت به نظر می‌رسد، اما بعداً از تصمیم شوهرش تبعیت می‌کند و اکنون از ظاهر جدیدش راضی است. داستان دیگر دربارهٔ دو دختر مسلمان است که به آنها امر شده که حجاب داشته باشند. آنها در ابتدا فکر می‌کردند شبیه مادربزرگ‌ها شده‌اند، اما بعداً یاد گرفتند که با ظاهر جدیدشان کنار بیایند. من این روایت‌ها را چیزی فراتر از معقول‌سازی و توجیه‌هایی برای موقعیت‌های جدیدی نمی‌دانم که در آنها زنان فاقد قدرت‌اند و ناچارند، حتی برخلاف میلشان، طبق دستوراتی که از بالا آمده زندگی کنند. من اینها را دلیلی بر عاملیت و آزادی نمی‌دانم.

در جمع‌بندی باید بگویم تعدی‌های شایستهٔ بن‌شطریت کمک مهمی به دانش ما از جنبش‌های ارتدوکس می‌کند. او الگوهای جالبی را در مشارکت زنان در این جنبش‌ها شناسایی کرده است و دامنهٔ وسیع این تحقیق واقعاً چشمگیر است. این جنبش‌ها به‌سرعت در حال رشدند و تأثیر آنها در سطح بین‌المللی قابل‌توجه است، اما محققان تازه دارند متوجه اهمیت‌شان می‌شوند. این کتاب می‌خواهد این شکاف را تا حدی پر کند.

پانوشت‌ها

    1. این متن ترجمه‌ای است از: Inbari, Motti. 2017. “Book Review: Righteous Transgressions: Women’s Activism on the Israeli and Palestinian Religious Right. By Lihi Ben Shitrit. Princeton, NJ: Princeton University Press, 2016. Xi + 282 Pp. $70.00 Cloth, $22.95 Paper.” Politics and Religion 10 (3): 717–22. https://doi.org/10.1017/s1755048317000141
    2. holiness of sin 
    3. Jewish settlers 
    4. Shas 
    5. proselytizing 
    6. Haredi 
    7. Margalit Institutes 
    8. Habait Hayehudi Party 
[print_link]

نظرات بسته شده است.

This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish. پذیرفتن ادامه

Privacy & Cookies Policy