بازگشت به ویرانه: روایت‌های عراقی از تبعید و نوستالژی  (©پس‌زمینه)

[print_link]

/مرور کتاب | زمان مطالعه: 9 دقیقه

بازگشت به ویرانه
روایت‌های عراقی از تبعید و نوستالژی*

انی وبستر  | خرداد ۱۴۰۴

© Background Photo by Ahmad Sofi on Unsplash

ISSN 2818-9434

Reading Iraqi Women’s Novels in English Translation
Ruth Abou Rached
Routledge, 2020
120 p
ISBN 9781003014560


Return to Ruin: Iraqi Narratives of Exile and Nostalgia
Zainab Saleh
Stanford University Press, 2020
248 p
ISBN 9781503614123

null
flippingbook

انی وبستر

انی وبستر، محقق ادبیات و فرهنگ معاصر عرب، در تحقیقات خود به بررسی چگونگی شکل‌گیری بیان هنری ناشی از تنش‌های منطقه‌ای و مهاجرت می‌پردازد و اخیراً آثاری در زمینه داستان‌های عراقی و هنرهای پناهندگان سوری منتشر کرده است.

null

دربارهٔ روت ابو راشد و زینب صالح

روت ابو راشد، پژوهشگر دانشگاه منچستر است و در تدریس مطالعات ترجمه، زبان‌های خارجی مدرن، و مطالعات عربی تخصص دارد. زینب صالح استادیار انسان‌شناسی در کالج هاورفورد است. تحقیقات او بر حافظه، نوستالژی، تعلق، جنگ، و خشونت در عراق و مهاجران عراقی متمرکز است.

گرچه کتاب‌های خواندنِ ترجمهٔ انگلیسیِ رمان‌های زنان عراقی نوشتهٔ روت ابو راشد و بازگشت به ویرانه: روایت‌های عراقی از تبعید و نوستالژی نوشتهٔ زینب صالح مربوط به دو حوزهٔ پژوهشی متفاوت‌‌اند، هر دو ماجراهایی فراملی را پی می‌گیرند که از عراق در طول قرن‌های بیستم و بیست‌ویکم سرچشمه می‌گیرند. ابو راشد این کار را در قالب بررسی سیاست ترجمهٔ ادبی آثار زنان عراقی از عربی به انگلیسی انجام می‌دهد. اما، صالح برای بررسی اثر فرایندهای امپریالیسم و تجربهٔ تبعید بر شکل‌گیری روایت‌های شخصی دیاسپورای عراقی در لندن قالب قوم‌نگاری را برمی‌گزیند.

مطالعات راشد و صالح به حوزهٔ پژوهشی رشدیابندهٔ «پیامدهای فرهنگی جنگ ۲۰۰۳ عراق» متعلق‌اند اما با قرار دادن این جنگ در بستر تاریخ طولانی این کشور از آثار موجود فراتر می‌روند. این دو مطالعهٔ مبتکرانه با توجهی که به رویه‌های داستان‌گویی، فرایندهای ترجمهٔ فرهنگی، تجربه‌ٔ زنان عراقی، و زمان‌مندیِ پیچیدهٔ تاریخ استعمار دارند، داستان‌هایی را دربارهٔ عراق و دیاسپورایش می‌گویند که غالباً فراموش شده‌اند.

کتاب ابو راشد با تمرکز بر فرایندها و سیاست ترجمه، به مطالعات رو‌به‌رشدی که بر ادبیات عراقی مدرن تمرکز دارند متعلق است. او بررسی می‌کند که در انتقال روایت‌های عراقی به‌واسطهٔ زبان انگلیسی به مخاطبان جدید چه رخ می‌دهد. این پژوهش بر کارهای پیش از خود مثل آثار فابیو کِیانی و کاترین کابام (۲۰۱۳) متکی است که تحولات صوریِ رمان عراقی را در دهۀ ۱۹۵۰ دنبال می‌کند؛ و کار اِکرام مَسمودی (۲۰۱۵) که بر تئوری‌پردازیِ مقولهٔ هومو ساکر در رمان‌های بعد از ۲۰۰۳ انجام شده؛ و نیز رویکرد میان‌رشته‌ای حوراء الحَسَن (۲۰۲۰) به متونی که به شناساییِ تأثیر عناصر فرامتنی بر تولید ادبی زنان عراقی و دریافت مخاطب از آنها می‌پردازد. ابو راشد لایهٔ دیگری از تحلیل را به این مباحث می‌افزاید و ترجمه‌های انگلیسیِ آثار زنان عراقی را «عرصه‌ای پُرتنش و ثمربخش برای پژوهش» معرفی می‌کند. او ضمن بازشناسیِ ترجمه به‌منزلهٔ جزئی کلیدی از فعالیت و خلاقیت ادبی می‌پرسد: «کدام سیاست محلی و جهانی می‌توانسته واسطهٔ تبدیل داستان‌پردازیِ زنان عرب و عراقی به آثاری جهانی-محلی باشد؟» (ص۵)

نگاه نویسنده به «داستان‌پردازی» زنان از دریچۀ تئوریِ ترجمهٔ فمینیستی به‌تدریج طی فصل‌های کتاب روشن‌تر می‌شود. فصل اول به عنوان مقدمه عمل می‌کند و به بررسی لغزش معناییِ احتمالی بین اصطلاح عربی النسوية– که می‌تواند به «زنانه» یا «متمرکز بر زنان» ترجمه شود (ص۵)– و دامنهٔ مطالعات ترجمهٔ فمنیستی می‌پردازد. نکته اینکه، این مطالعات فقط به مسائل پدرسالارانه محدود نمی‌شوند و به‌تدریج شامل موضوعاتی مانند نژاد، سرمایه‌داری، و استعمار نیز شده‌اند. چهار فصل بعدی «مسیرهای» متفاوت ترجمه (ص۸) را در خلال شش رمان منتشرشده بین ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۹ دنبال می‌کنند. فصل دوم نگاهی به کار سمیرا المَنا و ديزي الأمير می‌اندازد و بررسی می‌کند که چگونه حسی غریب نه‌فقط در رمان‌های آنها بلکه در فرایند ترجمه نیز حضور دارند که ابو راشد آن را «سکوت‌های مترجم» می‌‌خواند (ص ۱۰). این سکوت در جاهایی مشاهده می‌شود که برای صورت‌بندی یا توضیحِ متن اطلاعات اندکی داده می‌شود. هدف از این سکوت‌ها ممکن است محافظت از نویسنده و گریز از سانسور باشد یا تمهیدی برای ارائهٔ متنی به خوانندهٔ انگیسی‌زبان که عاری از توضیحات مکرر یا «درهم‌برهمی»های مزاحم باشد. درهرحال، ابو راشد به‌شکلی متقاعدکننده نشان می‌دهد که این سکوت‌ها می‌توانند «ردّی از سردرگمی‌های غریب و شاعرانه» به جا بگذارند. (ص ۲۴)

ابو راشد در فصل‌های سوم و چهارم سراغ رمان‌های متأخر می‌رود و به‌ترتیب بر آثار انعام کجه‌جی و بتول الخضيری تمرکز می‌کند و «بافت‌های شنیداری» ترجمه را در خلال آنها بررسی می‌کند (ص ۴۷). بررسی کتاب کجه‌جی، نوۀ امریکایی (۲۰۰۹)، جذابیت ویژه‌ای دارد زیرا خود این کتاب هم به فرایندهای جنسیتیِ ترجمه می‌پردازد. قهرمان داستان یک زن جوان عراقی -امریکایی است که در دورهٔ پس از حملۀ ۲۰۰۳ مترجم شفاهی است. ابو راشد با خوانشی تطبیقی بررسی می‌کند که چطور دو مترجمِ متفاوت نسخه‌ای از رمان را که به عربی نوشتاریِ رسمی است (گویش موصلی) و نسخه‌ای را که به انگلیسی امریکایی است به دو شکل کاملأ متفاوت «می‌شنوند». فصل چهارم ترجمه را نه‌فقط فرایند شنیدن بلکه فرایند «گفتگو» در نظر می‌گیرد و از این طریق فرضیۀ شنیداری مزبور را بیشتر بسط می‌دهد. در فصل آخر، خلاقانه‌ترین درگیری نظری را با تئوری‌های ترجمه شاهدیم. در این فصل، رمان‌هایی از عالیه ممدوح و هدیه حسین گردآوری شده است که به‌عنوان نمونه‌هایی از «فعالیت ادبی تقابلی» به مصاف درک جنسیتی از خشونت و جنگ می‌روند. ابو راشد از طریق چارچوب «مترامورفیک» (ص ۶۷) که لوئیز فون فلوو و کارولین شرد توسعه داده‌اند و ترجمه را در «ورای متافیزیک فقدان» بازتعریف می‌کند، نحوۀ حرکت تقابل‌های ادبی را بین زبان‌ها و خوانندگان بررسی می‌کند. او به‌جای تمرکز بر آنچه «از دست می‌رود»، استدلال می‌کند که تغییرات در ترجمه می‌توانند به‌طرزی سازنده برای مقابله با مراجع گوناگون اقتدار اجتماعی به‌کار گرفته شوند و به این ترتیب، ترجمه را شکلی از «همبستگی‌سازی» (ص ۸۲) می‌فهمد که می‌تواند معانی سیاسی و ظرفیت‌های متون ادبی را گسترش دهد.

این پژوهش هوشمندانه که در مجموعۀ «تمرکز بر جنس و جنسیت جهانی» منتشر شده و انتشارات راتلج در قالب کتاب‌های کوتاه چاپ می‌کند، مثال بسیار خوبی است از شیوه‌های ثمربخشِ درگیر شدن با «سیاست‌های فراترجمه‌ای» در مطالعات ادبی. این پژوهش با اولویتی که به خوانش عمیق می‌دهد و از این جهت بسیار تحسین‌برانگیز است، خواننده را برای شناخت سازوکارها و چالش‌های ترجمه با دقتی موشکافانه راهنمایی می‌کند. این کتاب با مکث روی این ظرافت‌ها، آن هم در شرایطی که متن‌های ترجمه‌شده رو به افزایشی از نویسندگان عراقی دردست‌به‌دست می‌شود، مداخله‌ای ضروری است. با وجود این، در لحظاتی محدودیت‌های فرم مختصر کتاب به چشم می‌آید. برای نمونه، روشن نیست که پیکرهٔ کوچکی از متون اولیه که موضوع این مطالعه هستند چگونه می‌تواند نمایندهٔ الگوهای وسیع‌تری در ترجمه باشد. به‌جای نتیجه‌گیری‌ مبسوط، کتاب بخش محتصری را به نتیجه‌گیری اختصاص داده که بر «پرسش‌های گشوده» متمرکز است. هرچند ابو راشد در مقدمه می‌نویسد که «در این کتاب تئوری‌های قطعی ارائه نمی‌دهد» (ص ۸)، به نظر می‌رسد باید بررسی بیشتری صورت گیرد که چطور مسیرهای متفاوت ترجمه که در خلال فصل‌های کتاب ردیابی شده‌اند با یکدیگر تلاقی می‌کنند و هر یک به کدام سمت می‌روند. بنابراین این مطالعه را شاید بهتر باشد محرکی روش‌شناختی دانست که خوانندگان و منتقدان را نسبت به پیچیدگی‌های خلاقانۀ ترجمۀ ادبیِ عربی به انگلیسی هشیار می‌کند. امیدوارم این مداخلهٔ به‌هنگام گسترش شیوه‌های خوانش ژرف‌تری را ترغیب کند که سیاست فراترجمه‌ای ادبیات در عراق و خاورمیانه را دربرگیرد.

بازگشت به ویرانه شکل دیگری از داستان‌پردازی فراملی را دنبال می‌کند. این پروژۀ نادر داستان‌های افرادی را برجسته می‌کند که از عراق آواره شده‌اند و اکنون در «فضای باقیمانده‌های امپریالیسم» جایی برای خود پیدا کرده‌اند (ص ۵). صالح با گردآوری داستان زندگی پنج عراقی ساکن لندن علیه «پاکسازیِ «انسان عراقی (ص ۳) طی تاریخی استعماری می‌نویسد که اغلب با اصطلاحاتی انتزاعی، نظری، و انسان‌زدوده از آن بحث شده است. برای صالح، این روایت‌ها ضرورت به‌رسمیت شناختن تاریخ طولانی دخالت ایالات متحده را در عراق، که به اوایل دهه ۱۹۶۰ بازمی‌گردد، نشان می‌دهند. او مانند توبی جونز استدلال می‌کند که لازم است زمان‌بندی خشونت در تاریخ عراق بازتعریف شود؛ نه به‌عنوان فصل‌های جداگانه‌ای از درگیری، بلکه به‌عنوان یک فرآیند مستمر «رویارویی امپریالیستی» (ص ۷).

صالح به نظر کاترین لوتز تکیه می‌کند که «امپراطوری در جزئیات است» و پژوهشگران با دیدن این جزئیات می‌توانند «چهرهٔ مادی و بشری و نارسایی‌های امپریالیسم را مرئی‌تر کنند» (لوتز، نقل قول در ص ۲۱۱). جزئیات شخصی در نثر شفاف صالح اهمیت دارند. او عصارهٔ چهارده سال کار میدانی (۲۰۱۹-۲۰۰۶) را در پنج داستان عرضه می‌کند. در این داستان‌ها، لحظاتی حساس از تاریخ سیاسی جدید عراق از خلال تجربه‌های شخصیِ فقدان و آوارگی، جایی که عمیق‌ترین اثرات خشونت امپریالیستی آشکار می شود، روایت می‌شوند.

صالح طی پنج فصل «روایت‌های نوستالژیک دگرگون‌شونده‌ای» (ص ۳۱) را از نسل‌ها، جنسیت‌ها، طبقات اجتماعی، و موقعیت‌‌های مذهبی و سیاسیِ گوناگون گرد می‌آورد. او در دو فصل ابتدایی بر موج‌های آوارگی که در زمان به قدرت رسیدن صدام حسین به راه افتادند تمرکز می‌کند. فصل اول حنان، کمونیستی عراقی را معرفی می‌کند که با مهاجرت به بغداد در اواخر دهه ۱۹۴۰ مسیر بلوغ فکری خود را طی کرد. او در این شهر یکی از افراد نسل مبارزان ضداستعماری شد، به حزب کمونیست عراق پیوست، و نقشی اساسی در اصلاح حقوق زنان ایفا کرد. وقتی صدام حسین در ۱۹۷۹ به قدرت رسید، او برای تعطیلات به لندن رفته بود که تصمیم گرفت دیگر به عراق برنگردد. او همچنان با نوستالژی به خوش‌بینی انقلابی «عصر طلایی» عراق در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ می‌نگرد؛ دورانی که آینده‌ای آرمان‌شهری را پس از استعمار نوید می‌داد که با خشونت کنونی در کشور تبدیل به وهم و خیال شد. از دید او، این خشونت‌ها از رشد گرایش به مذهب و فرقه‌گرایی تغذیه می‌کنند. به تعبیر صالح، این خوانش آرمانی‌شده از گذشتۀ عراق معرفِ سوبژکتیویتهٔ شهری، طبقه‌متوسطی، و سکولاری است که روایت‌های گروه‌های اجتماعی دیگر را به‌حاشیه می‌راند و نادیده می‌گیرد.

روایت حنان از نوستالژی با ظهور شخصیت خلیل در فصل دوم پیچیده‌تر می‌شود. زندگی خلیل با زندگی حنان تلاقی می‌یابد زیرا او هم کمونیستی از طبقهٔ متوسط شهری است که در ۱۹۷۹ از عراق مهاجرت کرده است. اما خلیل ایدئولوژی سیاسی‌اش را به‌مرور تغییر داده؛ از حزب کمونیست جدا شده، و پروژه‌های سیاسی متفاوتی را در تبعید پی گرفته است. این پرترهٔ شخصیِ واقع‌گرا که از رمانتیزه کردن گذشته اجتناب می‌کند بینشی نسبت به نوعی سوژگی عراقی بدیل به دست می‌دهد که ریشه در شکل‌هایی از کنشگری عمل‌گرایانه و مداوم دارد.

فصل‌های بعدی به موج‌های متأخر آوارگی در نسل‌های جوان‌تر می‌پردازد که ریشه در شکل‌های متنوعی از گرایش به مذهب دارند. در فصل سوم با علی که در خانوادۀ شیعۀ سرشناسی به دنیا آمده آشنا می‌شویم. خانوادهٔ او در اواخر دههٔ ۱۹۷۰ از عراق گریختند. او در جنوب آسیا بزرگ شد تا اینکه در یازده سالگی به لندن مهاجرت کرد. او که با نوستالژی والدینش نسبت به عراق دهۀ ۱۹۵۰ تغذیه شده، برخلاف حنان دینداری و ناسیونالیسم را نیروهایی می‌بیند که می‌توانند به‌شکلی سازنده با یکدیگر همراه باشند. فصل چهارم سوبژکتیویتهٔ مذهبی متفاوتی را در هاجر نشان می‌دهد. او شیعه‌ای کُرد است که در ۱۹۸۰ در هفت سالگی، متعاقب تصمیم صدام برای اخراج خانواده‌های با تابعیت پیشین ایرانی، به ایران رانده شد. مهاجرت مجدد او به لندن در شانزده‌سالگی گسست فرهنگی و دینی او را تشدید کرد، اما با سفرهای زیارتی‌ای که در دههٔ دوم زندگی‌اش به اماکن مقدس شیعی در سوریه و عراق کرد الگوهای زنانهٔ خود را در چهره‌های مذهبی گذشته مانند دختر و نوۀ پیامبر،‌ فاطمه و زینب، پیدا کرد.

فصل پنجم به سوبژکتیویتهٔ دیگری می‌پردازد که ریشه در روایت‌های استقامت دارد. در این فصل با رَشا که در ۲۰۰۴ عراق را ترک کرده آشنا می‌شویم. رشا در میان عراقیانِ دیاسپورای بریتانیا عراقی‌ای «اصیل» (ص ۱۷۹) دانسته می‌شود زیرا خانواده‌اش از جنوبی‌های عراق بودند که همیشه به حاشیه رانده شده بودند. آنها رژیم صدام و نیز حمله ایالات متحده را هم از سر گذرانده بودند. به‌خلاف شهروندان طبقه‌متوسطی که در فصل‌های ابتدایی بر آنها تمرکز شده بود، نوستالژی رشا به دههٔ ۱۹۵۰ نیست بلکه به دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ است که اقتصاد به‌طور نسبی با ثبات بود. صالح نشان می‌دهد که «اصالتِ» رشا علاوه بر جنبهٔ طبقاتی، دارای سویه‌ای جنسیتی هم هست که در آن زنان عراقی به‌مثابهٔ اُسوه‌های استقامت کشور تصویر شده‌اند.

این فصل‌های اصلی با قطعات کوتاهی دربارهٔ زندگی خود صالح درهم‌تنیده‌اند که او آن را «یک قصهٔ عراقی نوعی» می‌شمارد. سرشت عمیقاً شخصیِ این قطعات شفافیت انتقادیِ کتاب را با صداقتی تأثربرانگیز و گاه دردناک همراه می‌کند. این ساختارِ تعاملی روش‌شناسیِ صالح را هم تقویت می‌کند و خود شرح می‌دهد که چطور تعریف ماجراهای خودش به بخشی از «آداب» کار میدانی‌اش تبدیل شد و نقشی اساسی در جلب اعتماد دیگران برای واگوییِ داستان‌هایشان داشت. در اینجا جالب بود اگر بیشتر دربارۀ چگونگی تکامل این روش‌شناسی بشنویم، به‌ویژه دربارهٔ اینکه چرا داستان‌های خاصی برای گفته شدن انتخاب شدند و آنهایی که روایت نشدند چه بودند. تمرکز بر تعداد معدودی از داستان‌ها این خطر را به‌همراه دارد که راویان به الگوهایی کلیشه‌ای بدل شوند، اما صالح با خلق گفت‌وگوهایی درخلال فصل‌ها و آشکار کردن تضادها و همدلی‌های غیرمنتظره میان راویان از این حالت جلوگیری می‌کند. او با بیرون کشیدن این روایت‌های انسانیِ صمیمی از دل «باقیمانده‌های امپریالیستی» روایت کلان‌تری از خشونت بلند‌مدت، انسان‌زدایی، و آوارگیِ دیاسپورا را در معرض دید می‌گذارد. این پژوهش الگویی برجسته برای شخصی‌سازی تاریخ‌های کلان امپریالیسم و منبعی ضروری برای دانشجویان تاریخ معاصر عراق به‌شمار می‌آید، زیرا چشم‌اندازی بدیل را در برابر تفاسیر سیاسیِ انتزاعی‌تر قرار می‌دهد. این دو مطالعۀ بسیار متفاوت، با رجوع به داستان‌ها و در نظر گرفتن آنها به‌مثابه کنش‌هایی پویا و نه ابژه‌هایی ایستا، پرسش‌های بیشتری را پیش می‌کشند دربارۀ فرایندهای مادی، زبانی، و اجتماعی که داستان‌ها از خلال آنها ضمن سفر کردن به مکان‌های دیگر، گفته و بازگو می‌شوند. آنچه با خواندن همهٔ این داستان‌ها در یک مجموعه بر ما آشکار می‌شود این است که باید سرشت جهانی-محلی این داستان‌ها را که از عراق و دیاسپورایش سرچشمه می‌گیرند، خواه در قالب خودزندگی‌نامه باشند خواه قصه، دریابیم.

* Middle Eastern Literatures, 24 (1) (2021), 88–91, doi:10.1080/1475262X.2021.1990593

[print_link]

نظرات بسته شده است.

This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish. پذیرفتن ادامه

Privacy & Cookies Policy