تهرانتو: روایت‌هایی از خانه و حس تعلق در دیاسپورای ایرانی تورنتو

[print_link]

فت‌وگو | زمان مطالعه: 14 دقیقه

تهرانتو
روایت‌هایی از خانه و حس تعلق در دیاسپورای ایرانی تورنتو

نیما نقیبی و امین مقدم  | خرداد ۱۴۰۴

ISSN 2818-9434

گفتگو با نیما نقیبی و امین مقدم

در سال‌های اخیر، مفهوم خانه به یکی از دغدغه‌های محوری در مطالعات دیاسپورا و مهاجرت بدل شده است. اینجا خانه صرفاً مکانی فیزیکی نیست بلکه فضایی برای هویت، خاطره، و تعلق است که عمیقاً احساس و دائماً بازتعریف می‌شود. در این گفتگو اعظم خاتم با پژوهشگران اصلی پروژه‌ای دربارهٔ دیاسپورای ایرانی در تورنتو صحبت می‌کند.

نیما نقیبی، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه متروپولیتن تورنتو و امین مقدم، پژوهشگر ارشد در «کرسی پژوهشی ممتاز کانادا در حوزهٔ مهاجرت و ادغام»[1] در همین دانشگاه، پروژه‌ای مشترک طراحی کرده‌اند تا پیچیدگی‌ها و تنش‌های احساس تعلقی را بررسی کند که به زندگی دیاسپوریک ایرانیان و «تهرانتو» شکل داده است. در شهر چندفرهنگی تورنتو، تهرانتو عنوانی است که عموماً برای اشاره به مراکز پرجنب‌وجوش زندگی و کسب‌وکارهای ایرانی استفاده می‌شود. این گفتگو به دلیل تعطیلات تابستانی دانشگاه به صورت کتبی انجام شد.

با اینکه تورنتو میزبان حدود ۶۰٬۰۰۰ ایرانی است و بزرگ‌ترین اجتماع دیاسپورای ایرانی بعد از لس‌آنجلس محسوب می‌شود، «تهرانتو» نخستین مطالعهٔ گسترده دربارهٔ این اجتماع به‌شمار می‌رود. برای غنا بخشیدن به مطالعات مهاجرت دربارهٔ ایرانیان که اغلب بر تأثیر عوامل ساختاری بر پویایی‌های اجتماعی جوامع دیاسپوریک تمرکز دارند، این پروژه تحلیل عواطف را در مرکز توجه قرار داده تا پیچیدگی‌ها، تنش‌ها، و درجهٔ تعلق شکل‌دهنده به تجربه‌ها و فضاهای مهاجرتی را بررسی کند. این یک طرح پژوهشی پنج‌ساله است که در چهار مرحله اجرا می‌شود. مرحلهٔ نخست آن شامل گردآوری داده از آرشیوها، رسانه‌ها، و شبکه‌های اجتماعی است تا روند شکل‌گیری کسب‌وکارهای ایرانیان و فضاهای اجتماعی آنها در تورنتو دنبال شود. مرحلهٔ دوم با رویکردی مردم‌نگارانه پیش می‌رود که شامل مصاحبه، مشاهدهٔ مشارکتی، عکاسی، و نقشه‌برداری عاطفی استدر مرحلهٔ سوم، تیم پژوهشی با «مرکز علوم انسانی دیجیتال و کتابخانهٔ همفکری»[2] در دانشگاه متروپولیتن همکاری خواهد کرد تا یک پلتفرم دیجیتال تعاملی بسازد که خاطرات و عواطف را به مکان‌هایی در تورنتو و فراسوی آن پیوند می‌دهد. در مرحلهٔ چهارم پروژه با ارائه یک چیدمان نقشهٔ دیجیتال و نمایش عمومی آن در دانشگاه متروپولیتن به سرانجام می‌رسد.

این تحقیق با بهره‌گیری از پژوهش‌های پیشین و نگاهی تقاطعی، آن پیچیدگی‌ها و تنش‌های احساس تعلق کردن را که زندگی دیاسپوریک ایرانیان را شکل می‌دهد بررسی می‌کند. موضوع چندفرهنگی بودن شهر تورنتو هم از خلال روایت‌های شخصی مهاجرت و برپایی خانه و نحوهٔ شکل‌گیری تهرانتو به‌مثابه کانون زندهٔ فعالیت ایرانیان مورد توجه است. در گفتگوی پیش رو، نقیبی و مقدم به پیشینهٔ دانشگاهی متنوع خود اشاره می‌کنند و توضیح می‌دهند چگونه این پیشینه به درک تلاقی‌های زبان، فضای خانگی، دلبستگی‌های محلی، و حافظهٔ دیاسپوریک در فرایند ساختن «خانه» کمک کرده است. آن‌ها ما را دعوت می‌کنند که به چگونگی ساخته شدنِ احساس تعلق در گذر زمان و گذار از فضاها بیندیشیم— فرایندی که از دل حس فقدان و آفرینشگری، و نوستالژی و انطباق می‌گذرد.

اعظم خاتم (ا.خ.).: برای شروع، مایلیم دربارهٔ چارچوب پروژه‌تان بپرسیم. پروژهٔ شما بر چشم‌انداز عاطفی جامعهٔ ایرانیان تورنتو تمرکز دارد، به‌ویژه جنبه‌های عاطفیِ «برپایی خانه»، و همچنین عواطفی که به بازگشت به ایران گره خورده‌اند. انگیزهٔ شما برای اینکه دریچهٔ عاطفه را برای این مطالعه انتخاب کنید چه بود؟

نقیبی و مقدم (ن.م.): اول باید اشاره کنیم که پروژهٔ ما میان‌رشته‌ای است. ما به‌عنوان پژوهشگران اصلی این پروژه، در رشته‌های مطالعات ادبیات انگلیسی و جغرافیای انسانی آموزش دیده‌ایم و بنابراین روش‌شناسی‌هایمان نیز از آموزش‌هایمان در علوم انسانی و اجتماعی تأثیر پذیرفته‌اند. از همکاریمان بسیار خوشحالیم چون‌ پیشینه‌های دانشگاهی‌مان این امکان را فراهم می‌کند تا با بهره‌گیری از رویکردهای علمی متفاوت با مسائل مربوط به «خانه» و «احساس تعلق» درگیر شویم. برای نمونه، در مطالعات مهاجرت معمولاً تجربهٔ مهاجرت و برپایی خانه از زاویهٔ اقتصادی بررسی می‌شود. در این کار، عواملی چون میزان ادغام مهاجران در بازار کار کشور میزبان و استفاده از پارامترهای از پیش تعریف‌شدهٔ دسته‌بندی (مثل نژاد، دین، و قومیت) ارزیابی می شوند تا الگوهای تعامل اجتماعی، ادغام، یا به‌حاشیه‌رانده‌شدن در بسترهای اجتماعی-حرفه‌ای مشخص روشن شود.

پژوهش ما با این بدنهٔ مطالعات سروکار دارد و مطالعهٔ عواطف و تأثرات حسی را در مرکز تحلیل قرار می‌‌دهد. با اتکا به نظریه‌های تأثرات[3] و عاطفه[4] که نظریه‌پردازانی مثل سارا احمد فراهم کرده‌اند، و نظریه‌های نوستالژی که نظریه‌پردازانی مثل سوتلانا بویم[5] به‌دست می‌دهند، ما آنچه را که احمد «اجتماعی‌بودنِ عاطفه» می‌نامد بازشناسی می‌کنیم (احمد ۲۰۰۴: ۸). همان‌طور که احمد و محققان دیگری که تأثرات و عواطف را مطالعه می‌کنند اظهار کرده‌اند، عواطف رابطه‌ای هستند. آنها میان بدن‌ها در گردش‌اند و هم باعث ایجاد دلبستگی به اشیاء، مکان‌ها، و افراد می‌شوند و هم موجب طرد یا رویگردانی از آنها می‌شوند. ما در این پروژه از عاطفه به‌عنوان راهی برای فهم پیچیدگی‌ها، تنش‌ها، و شکل‌های متنوع احساس تعلق در تجربهٔ مهاجرت بهره می‌گیریم. پروژهٔ «تهرانتو: روایت‌هایی از خانه و حس تعلق در دیاسپورای ایرانی تورنتو» گزارشی تحلیلی از عواطف مهاجران ایرانی ارائه می‌دهد که با تجربهٔ مهاجرت، احساس تعلق، و تجربه‌های «برپایی خانه» و احساس «در خانه بودن» در تورنتو گره خورده‌اند. این مکان‌ها میانجیِ حس تعلق و عدم تعلق‌اند؛ حسی که از طریق محله‌ها و فضاهای اجتماعی مهاجران، همچنین خانه‌هایشان به‌عنوان فضاهای مادیِ زیست خانگی‌شده شکل می‌گیرد.

ا.خ.: چطور با تجربه‌های متنوع مهاجران ارتباط برقرار می‌کنید؟ تهرانتو قدیمی‌ترین اجتماع ایرانیان نیست، اما یکی از بزرگ‌ترین‌هاست و از نسل‌های گوناگون مهاجران تشکیل شده.

ن.م.: ما می‌دانیم که مسیرهای مهاجرت بسیاری از افراد پیچیده‌اند و خطیِ ساده نیستند. بسیاری از مهاجران پیش از رسیدن به تورنتو در شهرهای واسطی مثلاً در ترکیه یا کشورهای اروپایی زندگی کرده‌اند. از این‌رو، فضاهای زیستی کنونی ایرانیان دیاسپورا تحت‌تأثیر تجربه‌های عاطفی و تصوراتشان از مکان‌هایی که پیشتر در آن‌ها زیسته‌اند شکل گرفته‌اند و این مکان‌ها محدود به کشور مبدأ، یعنی ایران، نیستند. ما با تأکید بر این تکثر مکان‌ها در مسیرهای مهاجرت ایرانیان دیاسپورا، تلاش می‌کنیم طیفی از عواطف را به‌عنوان بخشی از تجربهٔ مهاجرت و خانه ساختن شناسایی کنیم. از طریق پرداختن به روایت‌های شخصیِ ایرانیان دیاسپورا بررسی می‌کنیم که موج‌های متنوع و متوالی «تهرانتویی‌ها» چگونه خود را در نسبت با مفهوم خانه، چه در ایران و چه در دیاسپورا، می‌بینند و چگونه تهرانتو به بستری پرجنب‌وجوش برای احساس تعلق دیاسپوریک و پیوندهای عاطفی و سیاسی بدل شده است.

فهم این موج‌های متفاوت مهاجرت از خلال لنز نظریهٔ تأثر حسی و جغرافیای عاطفی این امکان را فراهم می‌کند تا با پرداختن به روایت‌های شخصی ایرانیان دیاسپورا دربارهٔ خانه، مهاجرت، و زیست دیاسپوریک، تنوع درونی تهرانتو را شناسایی کنیم. احمد می‌نویسد: «مهاجرت همچنین مسئله‌ای است مربوط به کنش‌های نسل‌به‌نسلِ روایتگری دربارهٔ تاریخ‌های پیشینِ جابه‌جایی و بی‌جا شدن. روایتگری با شکل‌گیری اجتماعات جدید درهم‌تنیده و متأثر از آن است» (۲۰۰۰: ۹۰). در واقع، روایتگری در قلب پروژهٔ ما قرار دارد. ما معتقدیم باید فضایی فراهم شود تا ایرانیان دیاسپورا، از مهاجران نسل اول تا نسل دوم، از کسانی که بلافاصله پس از انقلاب ۱۳۵۷ به تورنتو آمدند تا آنان که امروز همچنان به این کشور می‌آیند، بتوانند داستان‌های خود را روایت کنند و مسیرهای مهاجرتی‌شان را از خلال در میان گذاشتن عواطفشان بازگو کنند.

ا.خ.: لطفاً بیشتر دربارهٔ روش‌های تحقیق‌تان توضیح دهید. شما جلسات کتابخوانی با مطلعانتان برگزار کرده‌اید. این جلسات بر چه مضامین یا متونی تمرکز دارند؟ چگونه نوستالژی نسبت به ایران و نمودهای فرهنگی یا مادی آن را در میان مهاجران بررسی می‌کنید؟

ن.م.: در این پروژه ما از رویکرد روشیِ ترکیبی استفاده می‌کنیم و با اتکا به آموزش‌هایمان در علوم انسانی و اجتماعی، روش‌های تحلیل متن، مصاحبهٔ کیفی، فناوری‌های نقشه‌برداری، و ابزارهای علوم انسانی دیجیتال را تلفیق می‌کنیم. هدف ما این است که تهرانتویی‌ها را دعوت کنیم که از طریق ضبط صدا، نقشه‌برداری، و عکاسی با استفاده از تلفن‌های همراه‌شان، روایت‌هایی از تهرانتو و ایران و خاطرات‌شان را از مهاجرت و خانه در میان بگذارند.

ما الآن در مرحلهٔ اول پروژه‌ایم. همان‌طور که اشاره کردید، تاکنون سه جلسهٔ کتابخوانی عمومی با اعضای اجتماع ایرانیان تورنتو برگزار کرده‌ایم که هر کدام متعاقب فراخوانی برای دریافت نوشته‌های کوتاه بود. محورهایی که در این فراخوان‌ها مطرح می‌کردیم عمداً ساده و ملموس بودند. مثلاً از شرکت‌کنندگان خواستیم «اولین شب‌شان در تهرانتو» را توصیف کنند. ما از نویسندگان نوظهور و باسابقه دعوت کردیم تا خاطرات‌شان را در قالب روایت‌های کوتاه از اولین شب اقامتشان در تورنتو یا اولین سال‌های پس از مهاجرتشان به این شهر در میان بگذارند. ما در متن‌های آنها هیچ‌گونه دخالتی نکردیم و آنها آثارشان را در برابر مخاطبان متنوعی اعم از ایرانی و غیرایرانی، ارائه کردند. اولین رویداد با استقبال چشمگیری روبه‌رو شد و بحث پرشوری با حضار شکل گرفت. حاضران و شرکت‌کنندگان ما را به‌شدت تشویق کردند که جلسات بیشتری برگزار کنیم که این کار را هم کردیم. از آن زمان تاکنون سه جلسه برگزار کرده‌ایم و در حال برنامه‌ریزی برای چهارمین جلسه هستیم که قرار است در پاییز ۲۰۲۵ برگزار شود.

می‌خواهیم تأکید کنیم که ارتباط ما با اجتماعمان بسیار عمیق و فعال است. پروژهٔ ما بر پایهٔ رویکردی غیرمتمرکز بنا شده که اولویت را به صداها و دیدگاه‌های ایرانیان دیاسپورا می‌دهد. ما متعهد به شنیدن داستان‌های آنان هستیم و روایت‌های آنها در مرکز کارمان دربارهٔ اجتماع ایرانی تورنتو قرار دارد، نه اینکه صرفاً از طریق نوشته‌های دانشگاهیِ غامض آنها را موضوع تحقیق قرار دهیم. ما به چیزی که پیوندمان می‌دهد بیشتر اهمیت می‌دهیم تا چیزی که ما را از هم جدا می‌کند و باور داریم که در میان گذاشتن داستان‌هایمان اولین گام قدرتمند در مسیر این هدف است. مثلاً ما همیشه داستان‌های شخصی خود را از مهاجرت با شرکت‌کنندگان در میان می‌گذاریم تا فضایی مشترک و دوسویه برای گفتگو ایجاد کنیم، جایی که مجال بروز آسیب‌پذیری داریم و می‌توانیم از تجربه‌های خودمان درمقام مهاجر سخن بگوییم. از این‌رو، به‌کارگیری و انتقال دانش برای ما صرفاً یک نمایش و ادای آکادمیک نیست، بلکه تعهدی اخلاقی است که مسیر کارمان را تعیین می‌کند.

ا.خ.: و چگونه شیوه‌های آنها برای برپایی خانه‌ در مهاجرت را در بستر سکونت در تورنتو بررسی می‌کنید؟

ن.م.: علاوه بر مصاحبه‌ها و نشست‌های عمومی‌ای که برگزار کرده‌ایم، در حال گردآوری یک مجموعه‌ داده‌ گسترده دربارهٔ کسب‌وکارهای متعلق به ایرانیان و مکان‌های عمومیِ معاشرت در تورنتو از دههٔ ۱۹۸۰ به این‌سو هستیم. با بهره‌گیری از منابع موجود در کتابخانه‌ها و آرشیوهای شخصی، هدف ما دنبال‌کردن روند تحول شهریِ اجتماع ایرانیان در تورنتو است. این مکان‌ها به‌تکرار در مصاحبه‌ها و نیز نوشته‌های شرکت‌کنندگان ظاهر می‌شوند. در حال حاضر، مشغول طراحی یک کارپایهٔ آنلاین تعاملی هستیم که روایت‌های دست‌اول و مواد آرشیوی گردآوری‌شده، اعم از مصاحبه‌ها و نوشته‌های جامعه، را گرد می‌آورد.

در ماه‌های آینده، گردش‌های شهری و خانگی‌ای را با گروه‌هایی از ساکنان ایرانی در محله‌های گوناگون شهر برگزار خواهیم کرد. این گردش‌ها، با الهام از پژوهش‌های جغرافیای عواطف، به ما کمک خواهند کرد تا «زندگی‌نامه‌های خانه-شهر»[6] را بسازیم تا بررسی کنیم که تاریخچه‌های مهاجرت، زندگی خانگی، و فضاهای شهری چگونه به شیوه‌ای لایه‌لایه با هم تلاقی، همگرایی، و واگرایی می‌کنند. همان‌طور که بلانت، ابنزگارد، و شرینگهام (۲۰۲۱) مطرح کرده‌اند، ما بررسی خواهیم کرد که ساکنان چگونه «’زیستنِ زمان’ شهری و خانگی را در پیوند با ‘ریشه‌ها’ و ‘مسیرها’ی شهری به یاد می‌آورند، تجربه می‌کنند، تصور می‌کنند، و روایت می‌کنند». این روش‌ها به ما امکان می‌دهند تا نقشه‌های عاطفی را بر اساس زندگی‌نامه‌های خانه-شهر شرکت‌کنندگانمان تولید کنیم.

ا.خ.: در ترسیم و تحلیل شیوه‌های برپایی خانه، چگونه به شرایط مادی نابرابری که بر شیوه‌های برپایی خانه گروه‌های متفاوت تأثیر می‌گذارند می‌پردازید؟

ن.م.: یکی از نمودهای مادیِ مهم در مهاجرت و مسیرهای دیاسپوریک، و البته سوژگی‌ها، عواطف، و تنش‌های مرتبط با تعلق، مسئلهٔ مسکن و برپاییِ خانه است. این موضوع در مطالعات مهاجرت، مطالعات دیاسپورا، و زندگی‌نامه‌نویسی به‌طور انتقادی بررسی شده است. در این پژوهش، ما انگارهٔ «خانه» و فرایند برپایی خانه را هم به‌عنوان تجربه‌ای عاطفی و هم به‌عنوان تلاشی مادی در نظر می‌گیریم که شامل جستجوی مسکن است؛ مسکن به‌عنوان فرم معماری، محل سکونت، و تکیه‌گاه اجتماعی.

ما از مجموعه‌ای غنی از آثار میان‌رشته‌ای در جغرافیای فرهنگی، انسان‌شناسی، و مطالعات فرهنگی بهره می‌بریم که به تلاقی مسکن و برپایی خانه می‌پردازند و در عین حال، با حوزه‌های معماری و مطالعات طراحی نیز وارد گفتگو می‌شویم. مطالعات شهری دربارهٔ اجتماعات مهاجران بینش‌های ارزشمندی ارائه می‌دهند دربارهٔ اینکه چگونه شیوه‌های سکونتیِ مهاجران نه‌‌فقط تحت تأثیر محدودیت‌های ساختاری مثل بی‌ثبات‌کاری اقتصادی، وضعیت حقوقی، و شرایط بازار مسکن، بلکه به‌ تأثیر از دلبستگی‌های عاطفی، خاطرات، و حساسیت‌های زیبایی‌شناختی نیز شکل می‌گیرند. (ن.ک. بوکانیی ۲۰۱۴، ۲۰۲۲، ۲۰۲۳)

خانه، به‌منزلهٔ سازه‌ای معماری و اجتماعی، در مرز فضای داخلی و خارجی، زندگی خانگی و عمومی، ریشه دواندن و آوارگی قرار دارد. میریانا لوزانوفسکا (۲۰۱۹) در مطالعه‌اش دربارهٔ خانه‌های مهاجران در زاویول (مقدونیهٔ شمالی) و ملبورن (استرالیا) بررسی می‌کند که چگونه خانه‌ها به‌منزلهٔ «سازه‌های فرافرهنگی» عمل می‌کنند یعنی میانجیِ پیوندهای اجتماعی، فاصله‌های عاطفی، و تعاملات فضایی در جریان مهاجرت می‌شوند. او می‌گوید وقتی مهاجر در خانه‌ای ساکن می‌شود، خانه می‌خرد، خانه می‌سازد، یا خانه‌ای را برای خود مناسب‌سازی می‌کند، پرسش‌های مهمی دربارهٔ دسترسی به ارزش، تولید معنا، و گردش هنجارهای زیبایی‌شناختی و فرهنگی طرح می‌شود.

با تکیه بر این پژوهش‌ها، پروژهٔ ما مسیرهای سکونتیِ مهاجران ایرانی در تورنتو را از دریچه‌ای فراملی دنبال می‌کند و نه‌تنها تجربه‌های کنونی آنها بلکه تاریخچهٔ سکونت قبلی‌شان را در کشور مبدأ در نظر می‌گیرد. ما به‌ویژه به این موضوع علاقمندیم که تصمیمات مربوط به مسکن چگونه تحت تأثیر مجموعه‌ای از ملاحظات اقتصادی، حقوقی، عاطفی، و زیبایی‌شناختی شکل می‌گیرند، هم در سطح فردی هم در سطح جمعی در چارچوب دیاسپورای گستردهٔ ایرانی. همچنین، به ابعاد نمادین و مادیِ خانه توجه داریم: اینکه ترجیحات زیبایی‌شناختی خاص چگونه از مرزها عبور می‌کنند و شکل می‌گیرند، چه نوع معماری‌ای (اعم از داخلی و خارجی) ترجیح داده می‌شود، و فضاهای خانگی چگونه با محیط شهری اطراف مرتبط می‌شوند. این انتخاب‌های سکونتی انتخاب‌های کارکردیِ محض نیستند، بلکه بازتابی‌اند از آرزوها، راهبردها، موقعیت‌های طبقاتی، و تمایلات مهاجران برای ثبات یا تحرک. آنها همچنین حامل عواطفی عمیق و روایت‌هایی از جابه‌جایی، امید، و تعلق‌اند.

ا.خ.: در ایران، مالکیت خانه نشانه‌ای از ثبات خانوار است و یکی از شکل‌های کلیدی سرمایه‌گذاری و امنیت مالی بلندمدت به‌شمار می‌آید. آیا الگوهای مشابهی را در تورنتو مشاهده می‌کنید؟

ن.م.: این موضوع محور یک پژوهش موازی است که امین پیش می‌برد و به تجربه‌های مالکیت خانه در میان مهاجران ایرانیِ تورنتو می‌پردازد. او در این مطالعه بررسی می‌کند که چگونه مالکیت خانه به‌مثابه راهبردی مالی و عاطفی عمل می‌کند که تحت تأثیر چارچوب‌های سیاست‌گذاری مسکن و سیاست‌ورزی دیاسپورا شکل می‌گیرد. او توجه دقیقی به نقشِ رویه‌های فراملی، جغرافیای عاطفه ناظر بر مالکیت، و میانجیان دارد؛ میانجی‌هایی مثل مشاوران املاک که با تسهیل خرید خانه در نقش دلال مهاجرت ظاهر می‌شوند. پروژهٔ او نشان می‌دهد که مالی‌سازی و مایه‌گذاری عاطفی چگونه در تجربهٔ مهاجران از خرید و مالکیت خانه در مراکز شهری بزرگِ کانادا درهم‌تنیده‌اند. گرچه این دو پروژه از هم متمایزند، دائماً در حال گفتگو و تغذیهٔ یکدیگرند. هدف آنها در کنار هم بررسی تعامل پیچیدهٔ شرایط ساختاری و تجربه‌های صمیمی و ذهنی از خانه است تا نشان داده شود که چگونه فرایند برپایی خانه به عرصهٔ تدبیر، آرزو، و معناپردازی در مسیر مهاجرت بدل می‌شود.

ا.خ.: به نظر می‌رسد بسیاری از مهاجران زندگی‌شان را بین تورنتو و ایران پیش می‌برند و به‌صورت فصلی یا در مقاطع متفاوت زندگی جابه‌جا می‌شوند. آیا دسته‌بندی‌های «ماندن» و «بازگشتن» واقعاً در مورد ایرانیانِ تورنتو به‌طور کامل از هم جدا هستند؟ آیا داده‌ای در دسترس هست دربارهٔ تعداد ایرانی-کانادایی‌هایی که در حال حاضر خارج از کانادا زندگی می‌کنند؟

ن.م.: پژوهش ما بر تجربه‌های شهریِ ایرانیانِ ساکن تورنتو استوار است، ضمن اینکه مسیرهای گذشته، دوره‌های گذار، و تمایلات یا برنامه‌های احتمالی‌شان برای بازگشت به ایران را نیز در نظر می‌گیریم. از این‌رو، بُعد فراملی در کار ما محوریت دارد، هرچند که این بُعد از خلال روایت‌های مهاجران از زندگی روزمره‌شان در تورنتو بررسی می‌شود. تا جایی که ما اطلاع داریم، هیچ داده‌ای دربارهٔ تعداد ایرانی-کانادایی‌هایی که در حال حاضر خارج از کانادا زندگی می‌کنند در دسترس نیست. این موضوع در کانون تمرکز پروژهٔ ما نیست، اما بی‌تردید پرسش‌های مهمی را مطرح می‌کند که شایستهٔ یک طرح پژوهشی مستقل‌اند؛ طرحی که بتواند نه‌تنها مهاجرت معکوس به ایران را بررسی کند، بلکه حضور رو‌به‌رشد ایرانی-کانادایی‌های ساکن در دیگر نقاط جهان به‌ویژه در کشورهای عربیِ خلیج فارس را نیز بررسی کند.

ا.خ.: بیایید بیشتر دربارهٔ تعامل تهرانتو با جامعهٔ گسترده‌تر کانادایی در پژوهش‌تان صحبت کنیم. مطالعات مهاجرت نشان می‌دهند که حفظ پیوند با اجتماع خود در کنار ادغام در جامعهٔ وسیع‌تر فرایند پیچیده‌ای است. اعضای اجتماع ایرانی چگونه این پویایی را مدیریت می‌کنند؟

ن.م.: نقش اجتماع ایرانی در شکل‌دهی به مسیرهای مهاجران بسیار متغیر است و به عوامل متعددی بستگی دارد؛ از جمله زمان و شرایط ورود به کانادا، و همچنین تقاطع‌های جنسیت، سن، طبقهٔ اجتماعی، سرمایهٔ فرهنگی و اجتماعی، و هویت جنسی. برای برخی افراد، این اجتماع نقشی حیاتی در تسهیل اسکان و ادغام اجتماعی ایفا می‌کند؛ در حالی که برای برخی دیگر، ممکن است نوعی حصار یا محدودیت اجتماعی باشد. این پویایی‌های دوگانه به‌روشنی در مصاحبه‌هایی که در حال حاضر انجام می‌دهیم بازتاب یافته‌اند.

علاوه بر این، اجتماع ایرانیانِ تورنتو به هیچ‌وجه یک‌دست نیست. مشخصهٔ این اجتماع شکاف‌های نسلی، تنوع در مشی زندگی، و شیوه‌های متفاوت هویت‌یابی است. جغرافیای شهریِ تورنتو هم به ما کمک می‌کند تا این تنوع را ترسیم کنیم؛ برای نمونه، تفاوت میان مرکز شهر تورنتو و محله‌های شمالی که معمولاً به‌عنوان محله‌های ایرانی شناخته می‌شوند، همچنین حضور رو‌به‌رشد ایرانیان در مناطق میانی شهر و حتی در حومه‌های شرقی و غربی بررسی می‌شود. گسترش کسب‌وکارهای ایرانی در این مناطق نشان‌دهندهٔ الگوهای نوظهور شکل‌گیریِ اجتماع و بازپیکربندی اجتماعی-فضایی است.

این موضوع همچنین فرصتی است برای روشن‌کردن منظورمان از تهرانتو. گرچه این اصطلاح بی‌تردید شامل محله‌هایی است که تعداد قابل توجهی از کسب‌وکارها و خدمات ایرانی در آنها جمع شده است، مکان‌هایی را نیز در مناطق دیگر مانند مرکز شهر تورنتو شامل می‌شود که برای بخش‌های خاصی از جمعیت ایرانی فضاهای مهمی برای معاشرت و اجتماع‌سازی هستند. پروژهٔ ما، به‌جای اینکه اجتماع ایرانی را موجودیتی ثابت در نظر بگیرد، تهرانتو را به‌مثابه منظومه‌ای پویا و در حال تحول از مکان‌ها، نسبت‌ها، و عمل‌هایی بررسی می‌کند که تجربه‌های زیستهٔ مهاجران ایرانی را در بخش‌های گوناگون شهر شکل می‌دهند.

ا.خ.: آیا در پژوهش‌تان به گفتمان‌های «کانادایی‌شدن» در اجتماع ایرانی پرداخته‌اید؟ به نظر می‌رسد بخشی از مهاجران جوان ایرانی ارتباط محدودی با اجتماع ایرانی دارند و اغلب فاصله‌گرفتن از آن را گامی ضروری در مسیر «موفقیت» و «کانادایی‌شدن» می‌دانند. آیا این پدیده را در پژوهش‌تان بررسی می‌کنید؟

ن.م.: در پژوهش‌مان سراغ این پدیده هم می‌رویم، اما آن را از دریچه‌ای تقاطعی و مبتنی بر سوژگی بررسی می‌کنیم. سن یا زمان ورود به کانادا بی‌تردید یکی از عوامل است، اما در تقاطع با عوامل متعدد دیگری قرار دارد، از جمله جنسیت، هویت جنسی، سرمایهٔ اجتماعی و فرهنگی، پیشینهٔ طبقاتی، و تجربه‌های پیشین در ایران و در مسیر مهاجرت.

نحوهٔ ارتباط افراد با اجتماع ایرانیِ تورنتو تحت تأثیر همین ابعادِ همپوشان شکل می‌گیرند. برای برخی مهاجران جوان، اجتماع ایرانی شبکه‌های حمایتیِ حیاتی و نوعی حس پیوستگی فراهم می‌کند که فرایند اسکان و ادغام اجتماعی را تسهیل می‌کند. برای برخی دیگر، به‌ویژه کسانی که خود را در هنجارهای غالبِ این اجتماع نمی‌بینند، فاصله‌گرفتن از آن می‌تواند بخشی از یک راهبرد برای دست‌یابی به شکل‌های جایگزینِ توانمندسازی و تعلق باشد. مثلاً مهاجران ایرانیِ LGBTQI ممکن است اجتماعات کوئیرِ شهر را برای حس هویت و امنیت خود تأییدکننده‌تر و اساسی‌تر از شبکه‌های سنتیِ ایرانی تشخیص دهند. با این حال، این پیوندها مانعة الجمع نیستند و افراد معمولاً بین فضاهای متکثرِ هویت‌یابی و تعلق در رفت‌وآمدند.

پروژهٔ ما بر روایت‌ها و سوژگی‌های افراد استوار است. به‌جای کلی‌گویی دربارهٔ «اجتماع ایرانی» یا «تجربهٔ کانادایی»، تمرکز ما بر این است که مهاجران چگونه حس هویت، خانه، و تعلق خود را به شیوه‌هایی پیچیده و اغلب متناقض بیان می‌کنند. بررسی این تجربه‌های زیسته به ما امکان می‌دهد تا بهتر درک کنیم که گفتمان‌های «کانادایی‌شدن» چگونه درونی می‌شوند، تدبیر می‌شوند، یا در برابر آنها مقاومت می‌شود؛ نه به‌عنوان نتایجی ثابت، بلکه به‌مثابه فرایندهایی در حال تحول و موقعیت‌مند.

ا.خ.: بسیاری از محله‌های تورنتو را اجتماعات مهاجران شکل داده‌اند و نمادهای فرهنگی و کسب‌وکارها نشانه‌هایی از حضور دیاسپورا هستند.تهرانتو هم از این جمله است. شکل‌گیری تهرانتو از چه زمانی شروع می‌شود؟ آیا تمرکز فعالیت‌های تجاری زمینه‌ساز سکونت در منطقه می‌شود یا حضور اجتماع باعث رشد کسب‌وکارهای قومی می‌شود؟

ن.م.: شکل‌گیری پهنه‌های تجاری قومی مانند تهرانتو اغلب تحت تأثیر ترکیبی از منطق‌های اقتصادی و پویایی‌های اجتماع است. در بسیاری موارد، دردسترس‌ بودن و مقرون‌به‌صرفه‌ بودنِ املاک تجاری نقش مهمی در تعیین محل استقرار اولین کسب‌وکارها ایفا می‌کند. این موضوع با سرمایهٔ اقتصادی‌ای که مهاجران در بدو ورود قادر به تأمین هستند همراه می‌شود. وقتی چند کسب‌وکار در محل شکل می‌گیرند، نوعی اثر تقلید پدید می‌آید: کسب‌وکارهای ایرانیِ بیشتری به این منطقه جذب می‌شوند و قسمی اثر خوشه‌ای ایجاد می‌شود که دیده‌شدن و کارکردی‌شدن آن فضا را تقویت می‌کند.

با گذشت زمان، خدمات مکمل هم به‌تدریج در کنار هم جمع می‌شوند. مثل دفاتر حقوقی که خدمات مهاجرتی ارائه می‌کنند، صرافی‌ها، سوپرمارکت‌های ایرانی، سالن‌های زیبایی، و کافه‌ها، که بازتابی از نیازها و خواسته‌های روزمرهٔ اجتماع‌اند. این تمرکز فضایی نوعی اکوسیستم ایجاد می‌کند که در آن خدمات به یکدیگر وابسته‌اند و به تداوم زندگی اجتماع کمک می‌کنند. البته این پدیده منحصر به اجتماع ایرانیان نیست و در متون مطالعات شهری و مهاجرت دربارهٔ محله‌های قومی و راسته‌های تجاری به‌طور مفصل بررسی شده است.

پروژهٔ ما بر پایهٔ پیکره‌ای از پژوهش‌ها بنا شده که بر سرشتِ رابطه‌ایِ فضا تأکید دارند و به‌ویژه از آثار پیشگامانهٔ دورین مَسی بهره می‌گیرند. از این منظر، محله‌های مهاجرنشین را نباید محوطه‌های بستهٔ مخصوص یک قوم بسته در نظر گرفت، بلکه باید آنها را فضاهایی پویا دانست که به‌طور مداوم با محیط شهریِ گسترده‌تر در تعامل‌اند. این محله‌ها با سایر بخش‌های شهر و اجتماعات دیگر ارتباط برقرار می‌کنند و به‌دلیل وجههٔ فرهنگی‌شان نقشی دوگانه ایفا می‌کنند. آنها هم مراکز مهمی برای اعضای دیاسپورا هستند هم در شکل‌دهی به نحوهٔ مواجهه و تفسیرِ جمعیت گسترده‌تر از حضور مهاجران در تورنتو نقش دارند.

در مورد شکل‌گیری تهرانتو باید گفت که در یک لحظهٔ مشخص تاریخی پدید نیامده است. ویژگی‌های آن در جریان موج‌های متوالی مهاجرت ایرانیان، به‌ویژه از دههٔ ۱۹۸۰ به این‌سو، تکامل یافته‌اند و این موج‌های مهاجرت متأثر از رویدادهای سیاسی در ایران و تغییرات در سیاست‌های مهاجرتیِ کانادا بوده‌اند. تثبیت کسب‌وکارهای ایرانی در مناطقی مثل نورث‌یورک و همچنین، ظهور واحدهای تجاریِ جدید متعلق به ایرانیان در مناطق میانی شهر و حومه‌ها بازتابی از الگوهای گسترده‌ترِ تحرک اجتماعی-اقتصادی و دگرگونی‌های شهری است. تهرانتو را نباید فضایی ثابت یا محدود در نظر گرفت و بهتر است آن را یک صورت‌بندی شهریِ چندلایه و در حال تحول دانست که در حضور مادی نهادها و کسب‌وکارهای ایرانی ریشه دارد و به همین اندازه با تجربه‌های زیسته، خاطرات، و آرزوهای مردمی که در آن رفت‌وآمد دارند شکل می‌گیرد.

در مصاحبه‌هایی که هم‌اکنون با صاحبان کسب‌وکارهای ایرانی و دیگر اعضای دیاسپورای ایرانی انجام می‌دهیم همواره دربارهٔ تاریخچهٔ اولین کسب‌وکارهای ایرانی در تورنتو پرس‌وجو می‌کنیم؛ مثلاً اینکه اولین قنادی ایرانی کدام بوده یا چه کسی اولین سوپرمارکت ایرانی را افتتاح کرده. گرچه پاسخ‌ها گاهی متفاوتند، این پرسش‌ها به ما امکان می‌دهد تا حافظهٔ شهریِ تورنتو را از دریچهٔ تجربه‌های فردی و جمعی بررسی کنیم.

هم‌زمان با این فعالیت‌ها، همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، ما در حال ایجاد یک پایگاه دادهٔ گسترده هستیم که مکان‌های کسب‌وکارهای ایرانی را در تورنتو ترسیم می‌کند: نقاط لنگر شهری آنها و مسیرها و تحولشان در گذر زمان. تا جای ممکن، با صاحبان فعلی یا سابق کسب‌وکارها ملاقات می‌کنیم تا روایت‌های شخصی‌شان را با شرحی از چگونگی تأسیس واحدهای تجاری‌شان بشنویم. این روایت‌ها به ما کمک می‌کنند تا بفهمیم چنین کسب‌وکارهایی چطور در شکل‌دهی و تداوم حضور ایرانیان در این شهر نقش داشته‌اند و در بسیاری موارد همچنان این نقش را ایفا می‌کنند.

ا.خ.: از اینکه دعوت ما را پذیرفتید و پرسش‌ها و دیدگاه‌های پژوهشی‌تان را دربارهٔ دیاسپورای ایرانی در تورنتو با ما در میان گذاشتید سپاس‌گزاریم. مشتاقانه منتظر تکمیل پروژهٔ شما و مطالعهٔ آثار منتشرشده‌تان در سال‌های آتی هستیم.

 

مراجع

Ahmed, Sara. Strange Encounters: Embodied Others in Post-Coloniality. Routledge, 2000: 90.
Ahmed, Sara. The Cultural Politics of Emotion. Routledge, 2004: 8.
Blunt, Alison, Casper Laing Ebbensgaard, and Olivia Sheringham. “The ‘Living of Time’: Entangled Temporalities of Home and the City.” Transactions of the Institute of British Geographers 46, no. 1 (2021): 149–62. https://doi.org/10.1111/tran.12405.
Boccagni, Paolo. “What’s in a (Migrant) House? Changing Domestic Spaces, the Negotiation of Belonging and Home-Making in Ecuadorian Migration.” Housing, Theory and Society 31, no. 3 (2014): 3. https://doi.org/10.1080/14036096.2013.867280.
Boccagni, Paolo. “Homing: A Category for Research on Space Appropriation and ‘Home-Oriented’ Mobilities.” Mobilities 17, no. 4 (2022): 585–601. https://doi.org/10.1080/17450101.2022.2046977.
Boccagni, Paolo, and Pierrette Hondagneu-Sotelo. “Integration and the Struggle to Turn Space into ‘Our’ Place: Homemaking as a Way beyond the Stalemate of Assimilationism vs Transnationalism.” International Migration 61, no. 1 (2023): 154–67. https://doi.org/10.1111/imig.12846.
Lozanovska, Mirjana. Migrant Housing: Architecture, Dwelling, Migration. Routledge Research in Architecture. Routledge, 2019.

 

پانوشت‌ها

  1. The Canada Excellence Research Chair in Migration and Integration (CERC Migration) 
  2. Centre for Digital Humanities and Library Collaboratory 
  3. affect 
  4. emotion 
  5. Svetlana Boym 
  6. home-city biographies 
[print_link]

نظرات بسته شده است.

This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish. پذیرفتن ادامه

Privacy & Cookies Policy