سرآغاز: چرا آزادی آکادمیک؟

[print_link]

سرآغاز

چرا آزادی آکادمیک؟

سردبیری
خرداد ۱۴۰۳

زمان مطالعه: 5 دقیقه

دانشگاه‌های ایران با روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی در سال ۱۴۰۰ موج جدیدی از تهاجم سیاسی و ایدئولوژیک را تجربه کردند که پس از خیزش زن، زندگی، آزادی و پیوستن ده‌ها دانشگاه در سراسر کشور به این جنبش تشدید شد و به تعلیق و اخراج صدها استاد و دانشجوی معترض منجر شد. این وضعیت بحث دربارهٔ آزادی آکادمیک را در کشور به ضرورتی مبرم بدل ساخته است. شماره دوم مجله منابع موجود را درباره دانشگاه از منظر آزادی آکادمیک و تاثیرات نقض آن بر نظام دانشگاهی کشور بررسی می‌کند.

اعظم خاتم در مقالهٔ «تشکل دانشگاهیان و تکوین انقلاب ایران» شانس‌های تحول دانشگاه و شکوفایی سیاست دموکراتیک را در آن در جریان انقلاب ایران بررسی می‌کند. این مقاله با ارزیابی منابع و انجام مصاحبه، روایت‌ تازه‌ای را از سازمان ملی دانشگاهیان طی سال‌های ۱۳۵۷تا ۱۳۵۹ بازگو می‌کند. او بصیرت اساتید جوان را در غلبه بر شکاف‌های سیاسی بین خود، برنامه آنها برای اصلاح دانشگاه، و کنشگری مؤثر آنها را در انقلاب از عوامل توفیق این سازمان می‌خواند. خاتم عوامل ناتوانی حکومت جدید در تحمل تکثر ایدئولوژیک و سیاسی دانشگاه و تلاقی عواملی را که به طراحی انقلاب فرهنگی انجامید می‌کاود و نشان می‌دهد گرچه اولین تلاش از پایین برای تحول نظام دانشگاهی و استقرار استقلال و آزادی آکادمیک در آن از میان رفت، می‌توان از آن درس‌های مهمی برای آینده آموخت.

در بخش کتاب‌های علوم اجتماعی در ایران دو مطلب داریم. بهرنگ صدیقی در مقالهٔ «دانشگاه‌ها را چه کنیم؟ دفاع از علم با چاشنی پوزیتیویسم»، به بررسی کتاب دانشگاه و انقلاب اثر صادق زیباکلام می‌پردازد. این کتاب مجموعه مطالبی در نقد انقلاب فرهنگی ایران است که نویسنده هم شرح فعالیت‌های خود هم تغییر نگرشش را دربارهٔ آن تحلیل می‌کند. از نظر صدیقی، نقدهای زیباکلام با نگرشی قرن نوزدهمی به علم درصدد است تراژدی علوم انسانی اسلامی را به بدفهمی از علم تنزل دهد و از آن سیاست‌زدایی کند. او با نسبت دادن پروژهٔ انقلاب فرهنگی به اندیشهٔ چپ آن را از محتوای سیاسی و ایدئولوژیکش تهی کرده و قربانی را جای مجرم می‌نشاند. 

دومین مرور این بخش «نخستین گام‌ها با انجمن جامعه‌شناسی ایران» به قلم لیلا عراقی است که دیدگاه‌ برخی اعضای انجمن جامعه‌شناسی ایران را دربارهٔ وضعیت دانشگاه و نقض آزادی آکادمیک در آن بررسی می‌کند. این اساتید حکومت را یا با یادآوری سرنوشت انقلاب فرهنگی ایران یا اشاره به وضع دانشگاه‌ در رژیم‌های توتالیتر به عدم مداخله در دانشگاه می‌خوانند. عراقی جلوه‌های عدم استقلال دانشگاه، نظیر ناامنی شغلی اساتید، گزینش عقیدتی، دخالت نهادهای دولتی و فرا‌دولتی، ضعف رشد علمی، و صغیرشماری دانشجویان را از خلال مباحث این جستارها توصیف می‌کند و رویکرد ضدتوسعه‌‌ای دولت، بی‌اعتنایی آن به علم، و بازتولید ایدئولوژیک به کمک دانشگاه را از علل ساختاری برشمردهٔ اساتید می‌داند. به زعم او، انجمن جامعه‌شناسی گام‌های نخستین را در مسیر ترسیم وضع دانشگاه برداشته اما گام‌های بسیار دیگری برای ارائهٔ الگوهای بدیل در ادارهٔ دانشگاه باید برداشته شود.

در بخش مرور کتاب‌های ایرانشناسی در جهان، با توجه به کمبود تحقیقات دربارۀ دانشگاه در ایران یک پایان‌نامۀ دانشگاهی و دو مقاله برای بررسی انتخاب شده‌اند. حبیب مقیمی در مرور «ماشین، سیاست، و جنسیت در انقلاب فرهنگی»، پایان‌نامۀ عطاالله حشمتی را معرفی و موضع نویسنده در قبال انقلاب فرهنگی را نقد کرده است. مقیمی با نشان دادن تناقضات درونی متن، اهمیت چارچوب نظری، و استفاده از مفاهیم کارآمد مرتبط با زمینۀ تحقیق را برجسته کرده تا برخلاف نویسنده، نشان دهد انقلاب فرهنگی نه یک پروژۀ تمام‌شده در گذشته و نه نتیجۀ تلاشی برای ساختن مدرنیتهٔ آلترناتیو برای ایران بوده است.

بهرنگ صدیقی در مقالۀ «انقلاب فرهنگی: از چین تا ایران» سه مقالۀ دردسترس را که انقلاب فرهنگی ایران و چین را مقایسه ‌کرده‌اند بررسی می‌کند. این سه مقاله شامل مقالۀ خسرو سبحه و دو مقالۀ علی‌محمد حاضری است. از نظر صدیقی، سبحه شباهت‌های این دو پروژه را از منظر نقش دولت و میزان مشارکت مردم و نقش ایدئولوژی در آنها سنجیده است، درحالی‌که حاضری ضمن پذیرش تأثیرپذیریِ انقلاب فرهنگی ایران از چین، تمرکز مقاله‌اش را بر نقاط افتراق این دو می‌گذارد. 

در این شماره برای جبران کمبود منابع درباره موضوع با سه محققی که دست اندرکار نشر مطلب در این زمینه بوده‌اند یا کتابی در دست انتشار دارند گفت‌وگو کرده‌ایم. مهرک کمالی، روزنامه‌نگار و دستیار محمد قائد در ماهنامهٔ آموزشی لوح در گفت‌وگو با ما تلاش گذشته خود را حین تهیه گزارش برای این ماهنامه و مصاحبه با رهبران اصلی انقلاب فرهنگی در دههٔ هفتاد واکاوی می‌کند. او که در این مصاحبه‌ها در اولین تلاش مستقل برای بررسی انقلاب فرهنگی سهیم بوده، به دنبال پاسخی برای پرسش‌ چرایی این واقعه می‌گشت. این مصاحبه‌ها توانست نقد و پشیمانی برخی از مسئولان واقعه را ثبت و ضبط کند اما کاستی‌هایی هم داشت، از جمله اینکه به سراغ قربانیان واقعه نرفت.  

گفت‌وگوی ما با هما هودفر دربارهٔ کتاب در دست انتشار او دربارهٔ آزادی آکادمیک در خاورمیانه و ایران است که تاریخ‌های متفاوت مفهومی و عملکردیِ دانشگاه‌های منطقه را در این زمینه می‌کاود. او بر اهمیت تلاش‌های ملی و بین‌المللی برای تدوین منشورهای دانشگاهی و میثاق‌های بین‌المللی تأکید می‌کند که ابزاری برای همکاریِ فراملی برای تحقق آزادی‌ آکادمیک و استقلال دانشگاهی است. 

سعید پیوندی که مطالب زیادی دربارهٔ نظام آموزشی ایران پس از انقلاب منتشر کرده، در گفت‌وگویی که با او کردیم از تجربیات دورهٔ دانشجویی خود در انقلاب فرهنگی ایران می‌گوید. به نظر  او، با توجه به خواست مستمر حکومت برای انقلاب فرهنگی و اذعان گروهی به شکست این پروژه باید از حامیان و منتقدان این طرح پرسید بیلان این طرح چه بوده و چرا به اهدافش نرسیده است.

مرور کتاب‌های خاورمیانه و جهان را با گفت‌وگوی آیسوندا کلمن با اصله وطن‌صور دربارۀ کتاب او، در حاشیۀ دانشگاه، آغاز می‌کنیم. این محقق ترکیه‌ای وضعیت حذف و طرد اساتید در دانشگاه‌های ترکیه را در جریان اعتراض آنها به هجوم ارتش به غیرنظامیانِ کُرد بررسی می‌کند و آن را با به حاشیه راندن اساتید جوان و مهاجر در دانشگاه های نولیبرال آلمان مقایسه می‌کند تا وجوه اشتراک و مکمل اقتدارگرایی و نولیبرایسم را در دو بستر متفاوت سیاسی بسنجد.

«دانشِ ممنوع: سنجهٔ آزادی‌های آکادمیک» خلاصه‌ای است از گزارشی که مؤسسۀ سیاست‌گذاری عمومیِ جهانی تهیه کرده تا ائتلاف جهانی در دفاع از آزادی ‌های آکادمیک را تقویت کند. این مطلب شامل تعریف مفاهیم این حوزه، معرفی نحوهٔ جمع‌آوری داده‌های مرتبط دربارهٔ نقش آزادی‌های آکادمیک، و برنامه برای بهبود وضعیت است.

آماده‌سازی این شماره مقارن شد با اعتراضات گسترده‌ دانشجویان در ایالات متحده علیه سیاست حمایت از جنگ اسرائیل در غزه که با دستگیری‌های گستردۀ دانشجویان و نقض آزادی‌ آنان در مخالفت با این سیاست همراه شد. «چرا دانشجویان مجبورند فریاد بزنند تا صدایشان شنیده شود؟»، نوشتهٔ گبریل ویننت، نگاهی است به عوامل نقض حقوق دانشجویان در این کشور. این نویسنده به تغییر رابطهٔ دانشگاه و دانشجویان در سال‌های اخیر می‌پردازد و معتقد است دانشجویان از اعضای بالغی که در زندگی جمعی دانشگاه شرکت دارند به مشتری بدهکار و عناصر صغیری تبدیل شده‌اند که نارضایتی‌شان به کانال‌های بوروکراتیک هدایت می‌شود و اگر فریاد نزنند صدایشان شنیده نمی‌شود و وقتی فریاد می‌زنند مسئولان دانشگاه در کنار دولت اسرائیل آنها را تروریست می‌خوانند.

مرور کتاب «تهدیدهای جدید علیه آزادی آکادمیک در آسیا»، ویراستهٔ دیمیتری گئورگیف، ارزش این کتاب را در بررسی تهدید آزادی آکادمیک و نحوهٔ ارزیابی روندهای آن در پهنهٔ وسیع‌تر آسیا نشان می‌دهد. نویسندهٔ این مرور معتقد است بین جهانی شدن و وزنهٔ سنگین تحقیقات در دانشگاه‌های آسیایی و نقض آزادی اساتید و دانشجویان آنها تناقض چشمگیری وجود دارد که در تلاش حکومت‌ها برای ممانعت از ورود دانشگاه‌ها به موضوعات حساس و رویه‌های پوشیدهٔ خودسانسوری و تجسس دیده می‌شود.

[print_link]

نظرات بسته شده است.

This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish. پذیرفتن ادامه

Privacy & Cookies Policy